English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (8033 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wallies U عالی
wally U عالی
first-rate U عالی
topping U عالی ممتاز
toppings U عالی ممتاز
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
advanced U عالی
high U عالی
highest U عالی
highs U عالی
capital U عالی
get U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
advance U عالی
advances U عالی
advancing U عالی
exquisite U عالی
gallant U عالی خوش لباس
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
august U عظیم عالی نسب
knockout U عالی
knockouts U عالی
general U ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
generals U ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
fine U عالی لطیف
fine U کیفیت بسیار بالا و عالی
fined U عالی لطیف
fined U کیفیت بسیار بالا و عالی
finest U عالی لطیف
finest U کیفیت بسیار بالا و عالی
top U رویه عالی
grandiose U عالی نما
sovereign U عالی و موثر
sovereigns U عالی و موثر
superlative U عالی
superlative U بیشترین درجه عالی
superlative U صفت عالی افضل
superlatives U عالی
superlatives U بیشترین درجه عالی
superlatives U صفت عالی افضل
superb U عالی
superbly U عالی
famous U عالی
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
super U عالی
remarkable U عالی
dainty U هر چیز فریف و عالی
perfect U عالی ساختن
perfected U عالی ساختن
perfecting U عالی ساختن
perfects U عالی ساختن
evolution U تمرین عالی
dignitaries U عالی مقام
dignitary U عالی مقام
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
immense U عالی
swell U عالی
swelled U عالی
swells U عالی
elevate U عالی کردن
elevates U عالی کردن
elevating U عالی کردن
brave U عالی
braved U عالی
braver U عالی
braves U عالی
bravest U عالی
braving U عالی
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
high fidelity U دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
ripping U عالی
grand U بسیار عالی باشکوه
grander U بسیار عالی باشکوه
grandest U بسیار عالی باشکوه
ranking U دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
ranking U عالی رتبه
superior U عالی
superiors U عالی
splendid U عالی
splendidly U باجلال عالی
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
fees U پرداخت اجرت به صورت همت عالی
lofty U عالی
much U عالی
much U عالی مقام
eminence U عالی رتبه عالیجناب
plummier U عالی
plummiest U عالی
plummy U عالی
beautiful U عالی
magnificent U عالی
Other Matches
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom> U به ترتیب عالی یا محیطی عالی
priding U بهترین
prided U بهترین
of the first water U بهترین
first class U بهترین
best U بهترین
prides U بهترین
foremost U بهترین
gilt edged U بهترین
gilt edge U بهترین
tiptop U بهترین
gilt-edged U بهترین
the best of all U بهترین
pride U بهترین
quality U بهترین کیفیت
qualities U بهترین کیفیت
best U به بهترین وجه
best U بهترین کار
optimum U بهترین امکان
best efforts U بهترین مساعی
In the best possible manner. U به بهترین وجه
nap U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
tip top U بهترین اعلی درجه
classics U مطابق بهترین نمونه
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
prime U کمال بهترین قسمت
primed U کمال بهترین قسمت
classic U مطابق بهترین نمونه
best move U بهترین حرکت شطرنج
second best theory U نظریه بهترین دوم
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
skimeister U بهترین اسکی باز
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
primes U کمال بهترین قسمت
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
beluga U نام بهترین نوع خاویار
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
dress up <idiom> U بهترین لباس خود را پوشیدن
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
ground badge U علامت بهترین درجه دار یاسرباز
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
optima legum ilerpres est consuetudo U عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
I wish you the best of luck. U بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
least cost design U بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
Hunger is the best sauce. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
wicked <adj.> U عالی
imperial U عالی
firsthand U عالی
first rate U عالی
sick [British E] <adj.> U عالی
supreme U عالی
eximious U عالی
nobby U عالی
excellent U عالی
great <adj.> U عالی
cool <adj.> U عالی
braw U عالی
copacetic U عالی
copesetic U عالی
awesome <adj.> U عالی
high grade U عالی
top-notch U عالی
top hole U عالی
tophole U عالی
unrivaled U عالی
whizbang U عالی
whizzbang U عالی
beaut U عالی
beauts U عالی
par excellence U عالی
slap-up U عالی
spankings U عالی
living end <idiom> U عالی
palmary U عالی
ripsnorting U عالی
spiffy U عالی
spanking U عالی
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
top-class U عالی بااستانداردبالا
How wonderful(nice,beautiful). U چه خوب ( چه عالی )
high toned U زیر عالی
superior court U دادگاه عالی
high ranking U عالی رتبه
superlatively U در درجه عالی
level best U خیلی عالی
pooh bah U عالی مرتبه
your excellency U جناب عالی
glad-rags U پوشاک عالی
jim dandy U چیز عالی
quodlibet U نکته عالی
quad density U چگالی عالی
magna cum laude U با درجه عالی
toppers U چیز عالی
really sick U واقعا عالی
really wicked U واقعا عالی
high command U فرماندهی عالی
magnificently U بطور عالی
highly U بطور عالی
higher education U اموزش عالی
grandly U بطور عالی
supremely U بطور عالی
topper U چیز عالی
pluperfect U خیلی عالی
supreme U فرماندهی عالی
advance course U دوره عالی
advanced course U دوره عالی
high contrast U تغایر عالی
time of one's life <idiom> U زمان عالی
high density U چگالی عالی
stand out U برجسته عالی
high moral U روحیه عالی
corking U بسیار عالی
doll up U بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
pull one's socks up <idiom> U پیشنهاد عالی دادن
supreme commander's staff U ستاد عالی ارتش
keep up <idiom> U درشرایط عالی نگهداشتن
ultra vires U بسیار عالی مقام
war college U دانشگاه عالی جنگ
supreme court U دیوان عالی کشور
high quality cast iron U چدن با کیفیت عالی
internuncio U در باب عالی عثمانی
technical college U مدرسه عالی فنی
justiciary U داور عالی رتبه
swanks U عالی شیک وباشکوه
assocation justise U مستشار دیوان عالی
technical colleges U مدرسه عالی فنی
general court martial U دادگاه عالی نظامی
high contrast image U تصویر با تغایر عالی
high court of cassation U دیوان عالی کشور
high strength cast iron U چدن با استحکام عالی
swank U عالی شیک وباشکوه
high strength steel U فولاد با استحکام عالی
swanked U عالی شیک وباشکوه
higher mental processes U فرایندهای عالی ذهن
high density disk U دیسک چگالی عالی
hight court of cassetion U دیوان عالی تمیز
hight court of cassetion U دیوان عالی کشور
high court of cassation U دیوان عالی تمیز
grand jury U هیات منصفه عالی
industrial college U هنر سرای عالی
grand juries U هیات منصفه عالی
grand juries U هیئت منصفه عالی
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
Chief Justices U رئیس دیوان عالی
Chief Justice U رئیس دیوان عالی
eminency U عالی رتبه عالیجناب
swanking U عالی شیک وباشکوه
nlq U کیفیت تقریبا" عالی
higher brain centers U مراکز عالی مغز
grand jury U هیئت منصفه عالی
commissioner U مامور عالی رتبه دولت
commissioners U مامور عالی رتبه دولت
distinguished investigated by the U رای دیوان عالی کشور
eschatology U هدف عالی یانهایی اخرت
haute ecole U پرورش اسب در سطح عالی
than <conj.> U از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
Esteemed commissioner! U مامور عالی رتبه محترم!
do wonders <idiom> U نتیجه عالی حاصل کردن
quashing U نقض رای در دادگاه عالی
star chamber U دادگاه عالی مدنی وجنایی
warlord U افسر عالی رتبه ارتش
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
tron U یک پسوند عالی فنی و مشهور
porte U باب عالی دولت عثمانی
the sublime porte U باب عالی دولت عثمانی
major suit U دست عالی وپر امتیاز
reversal U نقض رای در دادگاه عالی
Recent search history Forum search
1Jack Attac
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1What is the meaning of: "the islands of excellent practice?
1I occupy myself the best i can.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com