Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post diluvian
U
زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
antediluvian
U
وابسته به پیش از طوفان پیش از طوفان نوح
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
storm
U
طوفان
toucans
U
طوفان
toucan
U
طوفان
cataclysm
U
طوفان
cataclysms
U
طوفان
deluges
U
طوفان
the stom raged itself out
U
طوفان
hurricanes
U
طوفان
hurricane
U
طوفان
gales
U
طوفان
sandstorms
U
طوفان شن
gale
U
طوفان
stormed
U
طوفان
storming
U
طوفان
storms
U
طوفان
sandstorm
U
طوفان شن
flooding
U
طوفان
deluge
U
طوفان
floods
U
طوفان
flooded
U
طوفان
flood
U
طوفان
deluged
U
طوفان
deluging
U
طوفان
tornado
U
طوفان پیچنده
mother cary's chicken
U
مرغ طوفان
squalls
U
طوفان باد
petrel
U
مرغ طوفان
squall
U
طوفان باد
rainstorms
U
طوفان باران
magnetic strom
U
طوفان مغناطیسی
tornados
U
طوفان پیچنده
rainstorm
U
طوفان باران
hurricane
U
طوفان دریایی
sand storm
U
طوفان ریگ
tornadoes
U
طوفان پیچنده
hurricanes
U
طوفان دریایی
weathering
U
طوفان هوا
wester
U
طوفان غربی
storm lane
U
گذرگاه طوفان
adrift
دستخوش طوفان
cyclones
U
طوفان موسمی
cyclone
U
طوفان موسمی
thunderstorms
U
طوفان تندری
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
storm smear
U
پراکندگی طوفان
hail storm
U
طوفان تگرگ
thunderstorm
U
طوفان تندری
line storm
U
طوفان مستقیم
hailstorms
U
طوفان یا رگبار تگرگ
hailstorm
U
طوفان یا رگبار تگرگ
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
northwester
U
طوفان شمال غربی
storm card
U
طوفان نمای دریایی
procellarian
U
جنس مرغ طوفان
postdiluvian
U
بعد از طوفان نوح
the storm raved itself out
U
طوفان غریدوغریدتا فرونشست
storm clcud
U
ابر طوفان دار
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
fulmar
U
مرغی مانند مرغ طوفان
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
diluvian
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
diluvial
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
mallemuck
U
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
The massive storm has moved across Iceland.
U
این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
outride
U
دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
participant
U
همراه
accompanying
U
همراه
attendants
U
همراه
comrade
U
همراه
attendant
U
همراه
comrades
U
همراه
to fight with the enemy
U
همراه = با
along
U
همراه
on
U
همراه
mid
U
همراه با
bundled
U
همراه
accompanied by
U
همراه
in company with
U
همراه
concomitant
U
همراه
participants
U
همراه
acologte
U
همراه
secondary planet
U
همراه
mid-
U
همراه با
non concurrent
U
نا همراه
companies
U
همراه
company
U
همراه
procellarian
U
وابسته به جنس مرغ طوفان یا مرغ باران
go along
U
همراه رفتن
spasmodic
U
همراه با انقباضات
to go along
U
همراه شدن
to accompany
U
همراه شدن
good luck to you
U
خدا به همراه
sick headache
U
سردرد همراه با
spasmodically
U
همراه با انقباضات
indiental music
U
موزیک همراه
fraught
U
دارا همراه
door bundle
U
بار همراه
to come along
U
همراه امدن
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
accompanying sound
U
صدای همراه
accompanying fire
U
اتش همراه
accompanying cargo
U
بار همراه
accompanier
U
همراه مصاحب
bon voyage
U
خدا به همراه
associated sound
U
صدای همراه
compeer
U
قرین همراه
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
Accompanied by. Together with .
U
به اتفاق (همراه )
come along with me
U
همراه من بیائید
unbundled
U
غیر همراه
to keep company with
U
همراه بودن با
accommpanying element
U
عنصر همراه
attending
U
همراه بودن
unaccompanied
U
بدون همراه
accompanies
U
همراه بودن
escort
U
همراه بدرقه
escorts
U
همراه بدرقه
escorting
U
همراه بدرقه
companion
U
همراه همدم
escorted
U
همراه بدرقه
convoy
U
همراه رفتن
accompanied
U
همراه بودن
accompany
U
همراه بودن
convoys
U
همراه رفتن
attends
U
همراه بودن
attend
U
همراه بودن
pintado
U
مرغ فرعون یکجور مرغ طوفان
deluges
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
deluged
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluging
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
typhoon
U
توفان همراه با باران
to accompany
U
همراه کسی رفتن
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
to go along
U
همراه کسی رفتن
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
savate
U
بوکس همراه با لگد
bundled software
U
نرم افزار همراه
attendant
U
همراه نگهبان کشیک
attendants
U
همراه نگهبان کشیک
amaurotic idiocy
U
کانایی همراه با نابینایی
typhoons
U
توفان همراه با باران
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
japko chagi
U
ضربه پا همراه گرفتن پا
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
participative
U
انبازی کننده همراه
wave off
U
فرود همراه با سایش
incorrect
U
نادرست یا به همراه خطا
herewith
U
همراه این نامه
RIFF
U
ماده بزرگ همراه ID RIFF.
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
aerial cartwheel
U
مارپیچ همراه با پرش وچرخش
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
dysuria
U
ادرار همراه با سوزش واشکال
door bundle
U
بار پرتابی همراه با چترباز
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
grand mal
U
صرع همراه با تشنج وغش
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
to bid a persong
U
به کسی خدابه همراه گفتن
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
companies
U
گروهان همراه کسی رفتن
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
to cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
thunderstorm
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
to call on the cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
thunderstorms
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
multidimensional
U
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
coloratura
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
oxidative phosphorylation
U
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
real number
U
عددی که با بخش کسری همراه است .
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
rear takedown with outside singleleg byl
U
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
coloraturas
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com