English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redesign U طراحی مجدد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
frostwork U نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus U NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
cads U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
out lawry U طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
designs U طراحی کردن
design U طراحی کردن
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reloads U پر کردن مجدد
reload U پر کردن مجدد
reloading U پر کردن مجدد
reloaded U پر کردن مجدد
relayed U عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays U عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay U عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
subdevice U قسمت کردن مجدد
reconditioning U شرطی کردن مجدد
remelt U ذوب کردن مجدد
subdevice U بخش کردن مجدد
reprecipitation U رسوب کردن مجدد
reproduction U تولید کردن مجدد
reproductions U تولید کردن مجدد
contour U نقاشی کردن طراحی کردن
refer U مراجعه کردن بازدید مجدد
referred U مراجعه کردن بازدید مجدد
reflow U فروکش کردن جریان مجدد
recapitalize U سرمایه گذاری مجدد کردن
refers U مراجعه کردن بازدید مجدد
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking U برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworks U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked U برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieves U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve U اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
desert U [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
garbage U سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
ichnography U طراحی
roughing U طراحی
architectonics U طراحی
IAB U ل طراحی
designing U طراحی
graphic fitting U خط کش طراحی
designs U طراحی
planning U طراحی
draughtsmanship U طراحی
design U طراحی
Internet U ل طراحی
drafting machine U خط کش طراحی
sketch U طراحی کلیات
design automation U خودکاری در طراحی
sketches U طراحی کلیات
design and construction U طراحی و ساخت
design U طراحی محصولات
design aids U وسائل طراحی
environmental design U طراحی محیطی
design cycle U چرخه طراحی
design costs U هزینههای طراحی
sketched U طراحی کلیات
drawing office U دفتر طراحی
design language U زبان طراحی
logical design U طراحی نطقی
computer design U طراحی کامپیوتری
modular design U طراحی پیمانهای
logical design U طراحی منطقی
logic design U طراحی منطقی
designing U حیله گر طراحی
forms design U طراحی فرم ها
system design U طراحی سیستم
designs U طراحی محصولات
design objective U هدف طراحی
ergonomics U علم طراحی ماشین
landscape garden U طراحی فضای سبز
structured design U طراحی ساختار یافته
graphic arts U هنر طراحی ودکوراسیون
foreground U بخش نوشتاری یک طراحی
graphic arts U هنر خط نویسی و طراحی
block design test U ازمون طراحی با مکعبها
silk U نخ ابریشم مخصوص طراحی
batiks U طراحی روی پارچه
crack stopper U خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
centralized design U طراحی تمرکز یافته
design automation U طراحی به طور خودکار
planography U نقشه نگاری طراحی
batik U طراحی روی پارچه
topology U طراحی ماشینهای شبکه
kohs'block design test U ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
designs U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
Brownian U [طراحی مناظر به سبک برنز]
engineering drawing U طراحی و نقشه کشی مهندسی
design U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
arras U نقاشی طراحی قلاب دوزی
drawings U هنر طراحی تابلو نقاشی
pattern laying U مین گذاری طراحی شده
ich nographic U وابسته به طراحی و زمینه سازی
drawing U هنر طراحی تابلو نقاشی
carboard architecture U [مدل طراحی با سطحی صاف]
prime U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
primed U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
haute couturer U موسسه طراحی لباس ومد بانوان
ichnographic U وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
primes U خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
knowledge U طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
bit parallel U طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
damascene-work U [طراحی حجاری شده بر روی فلز]
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
Dingbat U نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است
tusche U جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
modularization U برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
Community architecture U [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
c U استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
BSI U سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
generations U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
algorithmic language U یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
blueprints U کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
networking U شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است
blueprint U کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
adhocism U [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
furthering U مجدد
furthermore U مجدد
seconded U مجدد
seconding U مجدد
reflorescence U مجدد
seconds U مجدد
renewed U مجدد
furthered U مجدد
further U مجدد
further on U مجدد
second U مجدد
furthers U مجدد
jobs U ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
drawing program U نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
scalar U پردازنده طراحی شده برای پردازش سریع روی مقادیراسکالر
PowerBook U گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
job U ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
cadd U Drafting and AidedDesign Computer طراحی ونقشه کشی به کمک کامپیوتر
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
femme-fleur U [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
reformat U فرمت مجدد
reshipment U حمل مجدد
restatement U بیان مجدد
restatements U بیان مجدد
reproductions U تولید مجدد
retransmission U مخابره مجدد
resurvey U بررسی مجدد
remarriages U ازدواج مجدد
remarriage U ازدواج مجدد
retransmission U ارسال مجدد
rerun U اجرای مجدد
retread process U تعمیر مجدد
reinforcement U وضع مجدد
resale U حراج مجدد
resale U فروس مجدد
reinsurance U بیمه مجدد
reconditioning U تعمیر مجدد
reporduce U تولید مجدد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com