Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
geomorphology
U
علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
lusus natarae
U
بازی طبیعت خوش مزگی طبیعت
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
lusus naturae
U
بازی طبیعت خوشمزگی طبیعت
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
cross hairs
U
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
Mother Nature
U
طبیعت
qualities
U
طبیعت
temperaments
U
طبیعت
inclination
U
طبیعت
physios
U
طبیعت
physio
U
طبیعت
temperament
U
طبیعت
nature
U
طبیعت
quality
U
طبیعت
natures
U
طبیعت
consubstantial
U
هم طبیعت
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
tao
U
مسیر طبیعت
lusus natarae
U
غرابت طبیعت
hyperphysical
U
فوق طبیعت
navigating
U
طبیعت ذات
naturalist
U
طبیعت شناس
lusus naturae
U
غرابت طبیعت
hyperphyscal
U
مافوق طبیعت
freaks of nature
U
غرائب طبیعت
natural endowments
U
بخششهای طبیعت
naturalism
U
طبیعت گرایی
nature
U
طبیعت سرشت
natures
U
طبیعت سرشت
against nature
U
مخالف طبیعت
hydraulic cycle
U
گردش اب در طبیعت
hu man nature
U
طبیعت انسانی
navigates
U
طبیعت ذات
landscape architecture
U
معماری طبیعت
naturalism
U
طبیعت پردازی
navigate
U
طبیعت ذات
earthiness
U
طبیعت خاکی
still life
U
طبیعت بیجان
metaphsical
U
طبیعت حکمتی
animality
U
طبیعت حیوانی
naturalists
U
طبیعت گرا
naturalists
U
طبیعت شناس
second nature
U
طبیعت ثانوی
cycle of water
U
گردش اب در طبیعت
naturalist
U
طبیعت گرا
contrary to nature
U
بر خلاف طبیعت
Mother Nature
U
طبیعت مهربان
human nature
U
طبیعت انسان
gift of nature
U
هدیه طبیعت
navigated
U
طبیعت ذات
gift of nature
U
نعمت طبیعت
unnatural
U
بر خلاف اصول طبیعت
metaphsics
U
دانش ماورای طبیعت
naturalistic
U
مبنی بر طبیعت بازی
unnaturally
U
بر خلاف اصول طبیعت
i a the beauties of nature
U
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
all nature looked green
U
طبیعت سراسر سبز بود
natural phenomena
U
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
four forces of nature
U
چهار نیروی بنیادی طبیعت
fantasticality
U
طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
natural selection
U
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
metaphisical
U
مربوط به علم ماوراء طبیعت
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
nature
[of things]
U
سرشت
[ماهیت]
[خوی]
[ذات]
[طبیعت]
Pre-Raphaelites
U
مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
Pre-Raphaelite
U
مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
naturalism
U
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
denature
U
طبیعت یا ماهیت چیزی راعوض کردن
anthroposophy
U
علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
anthropogenic
U
مربوط به برخورد وتماس بشر با طبیعت
it occurs in nature as a gas
U
در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
earthliness
U
دنیوی بودن مادیت طبیعت زمینی یاخاکی
medicative
U
درمان کن
immedicable
U
بی درمان
water cure
U
اب درمان
irremediable
U
بی درمان
remedying
U
درمان
remedy
U
درمان
therapy
U
درمان
medicaments
U
درمان
medicament
U
درمان
treatments
U
درمان
treatment
U
درمان
clients
U
درمان جو
remedies
U
درمان
remedied
U
درمان
client
U
درمان جو
cured
U
درمان
cure
U
درمان
remediless
U
بی درمان
natural philosophy
U
درمان
cures
U
درمان
metaphysically
U
از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
natural philosopher
U
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
those
U
انها
they
U
انها
yond
U
انها
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
faith healing
U
درمان اعتقادی
cured
U
درمان بخشیدن
placebo therapy
U
درمان با دارونما
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
iamatology
U
درمان شناسی
curative
U
درمان بخش
direct therapy
U
درمان رهنمودی
hydropathist
U
اب درمان دان
therapeutics
U
درمان شناسی
supportive therapy
U
درمان حمایتی
treatable
U
قابل درمان
cure
U
درمان بخشیدن
psychotherapy
U
درمان روانی
therapeusis
U
درمان شناسی
depth therapy
U
درمان عمقی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
social therapy
U
درمان اجتماعی
healable
U
درمان پذیر
therapeutist
U
درمان شناس
conjoint therapy
U
درمان زوجی
cure all
U
درمان هر درد
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
operable
U
قابل درمان
pithiatism
U
درمان تلقینی
chemotherapy
U
درمان دارویی
faith cure
U
درمان اعتقادی
existential therapy
U
درمان وجودی
treats
U
درمان شدن
remedy
U
درمان میزان
active therapy
U
درمان فعال
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
marriage therapy
U
درمان زناشویی
incurable
U
بی درمان بیچاره
remedy
U
درمان کردن
incurable
U
درمان ناپذیر
treats
U
درمان کردن
cures
U
درمان بخشیدن
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
treated
U
درمان کردن
aceology
U
درمان شناسی
remedied
U
درمان میزان
remedied
U
درمان کردن
kinesalgia
U
جنبش درمان
remedies
U
درمان میزان
remediless
U
درمان ناپذیر
treated
U
درمان شدن
remediable
U
درمان پذیر
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
treat
U
درمان کردن
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
treat
U
درمان شدن
an active remedy
U
درمان کاری
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
inpatient
U
تحت درمان
electrotherapeutics
U
درمان برقی
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
remedying
U
درمان میزان
remedying
U
درمان کردن
remedies
U
درمان کردن
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
many of them
U
بسیاری از انها
the most that i can do
U
بیشتر انها
most of them
U
بیشتر انها
one of them
U
یکی از انها
who are they?
U
انها کی هستند
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
homoeopaths
U
جور درمان خواه
homeopath
U
جور درمان خواه
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
homeopaths
U
جور درمان خواه
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com