Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ectoplasm
U
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ectoplasm
U
اکتوپلاسم برون مایه
testa
U
کوزل قشر خارجی دانه
unadulterated
U
بدون مواد خارجی
unclassified
U
بدون طبقه بندی
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
plasmagene
U
ضمائم سیتوپلاسم
trophoplasm
U
ماده مغذیه سیتوپلاسم
trophoplasmotic
U
دارای موادمغذی سیتوپلاسم
trophoplasmic
U
دارای مواد مغذی سیتوپلاسم
boostrap operation
U
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
clean aircraft
U
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
bituminous binder
U
مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
sieve analysis
U
تجزیه دانه خاک توسط الک ازمایش دانه بندی
gooseflesh
U
دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
granulator
U
دانه دانه کننده ماشین خردکردن
grain
U
دانه دانه کردن جوانه زدن
corns
U
میخچه دانه دانه کردن
fine grained
U
دانه دانه شده ریز
corn
U
میخچه دانه دانه کردن
granularly
U
بطور دانه دانه یا جودانه
granulate
U
دانه دانه شدن یا کردن
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
entresol
U
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower classes
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate
U
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
grainer
U
دانه دانه کننده
granularity
U
دانه دانه بودن
granulation
U
دانه دانه سازی
granulate
U
دانه دانه کردن
granulated metal
U
فلز دانه دانه
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
bolshevism
U
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
comparatively
U
نسبتا
wettish
U
نسبتا تر
sort of
U
نسبتا
semiarid
U
نسبتا کم اب
rather
U
نسبتا
relatively
U
نسبتا"
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
considerably
U
نسبتا"زیاد
darkish
U
نسبتا تاریک
prettyish
U
نسبتا زیبا
largish
U
نسبتا بزرگ
thickly
U
نسبتا ضخیم
oldish
U
نسبتا پیر
hypothermal
U
نسبتا گرم
poorish
U
نسبتا فقیر
widish
U
نسبتا وسیع
youngish
U
نسبتا جوان
biggish
U
نسبتا بزرگ
coolish
U
نسبتا خنک
poorish
U
نسبتا ضعیف
thickish
U
نسبتا ضخیم
yellowy
U
نسبتا زرد
andante
U
نسبتا اهسته
goodish
U
نسبتا خوب
thinnish
U
نسبتا لاغر
lightish
U
نسبتا روشن
modest
U
معتدل نسبتا کم
lightish
U
نسبتا سبک
somedeal
U
اندکی نسبتا
slowish
U
نسبتا کند
tallish
U
نسبتا بلند
nowhere near
U
نسبتا دور
smallish
U
نسبتا کوچک
stiffish
U
نسبتا سخت
subaquatic
U
نسبتا ابزی ا
andante
U
نسبتا ملایم
strongish
U
نسبتا قوی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
flattish
U
نسبتا خنک یابیمزه
fairs
U
نسبتا خوب متوسط
partly
U
نسبتا دریک جزء
enough
U
باندازهء کافی نسبتا
fair
U
نسبتا خوب متوسط
fairer
U
نسبتا خوب متوسط
fairest
U
نسبتا خوب متوسط
sweetish
U
چیز نسبتا شیرین
heavy-set
U
چهارشانه و نسبتا چاق
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
large-scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
deprossion
U
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
good
U
معتبر موجه نسبتا" زیاد
large scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
U
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
gallinipper
U
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
orthocephalic
U
دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
clothesline
U
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
wind shadow
U
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
acerbic
<adj.>
U
انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
anthracite
U
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
stratify
U
طبقه طبقه کردن
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
output
U
برون ده
outputs
U
برون ده
outhaul line
U
برون کش
outsides
U
برون
outcrop
U
برون زد
exogenous
U
برون زا
outcrops
U
برون زد
outside
U
برون
extrados
U
برون سو
without
U
برون
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
outputs
U
برون داد
suburban
U
برون شهری
extraterritoriality
U
برون مرزی
extratensive
U
برون نگر
extrajection
U
برون اندازی
extraterritorial
U
برون مرزی
purge
U
برون ریزی
output
U
برون داد
extroversion
U
برون گرایی
exudation
U
برون نشست
exvia
U
برون زیست
exogamy
U
برون پیوندی
effusion
U
برون ریزی
self contained
U
برون بی نیاز
purges
U
برون ریزی
purged
U
برون ریزی
suburb
U
برون شهر
discharge
U
برون ریزی
extrapolations
U
برون یابی
superficial degradation
U
برون تباهی
extrapolation
U
برون یابی
effusion
U
برون تراوی
objective
U
برون ذات
effusions
U
برون ریزی
objectives
U
برون ذات
discharges
U
برون ریزی
immigration
U
برون کوچی
emigration
U
برون کوچی
the out ward eye
U
چشم برون
accommodations
U
برون سازی
accommodation
U
برون سازی
drive!
U
برون!
[با ماشین]
physiognomy
U
برون چهر
physiognomies
U
برون چهر
extrovert
U
برون گرای
extroverts
U
برون گرای
evacuation
U
برون ریزی
evacuation
U
برون بری
effusions
U
برون تراوی
pericardium
U
برون شامه دل
exogamy
U
برون همسری
copper extraction
U
برون کشیدن مس
acting out
U
برون ریزی
eccentricity
U
برون مرکزی
egest
U
برون کردن
externality
U
برون بودگی
eccentricities
U
برون مرکزی
exocrine
U
برون تراو
outlier
U
برون هشته
exocathection
U
برون پردازی
exteroceptive
U
برون تنی
effuent
U
برون ریز
exogen
U
گیاه برون رو
objectivism
U
برون گرایی
out group
U
برون گروه
exopsychic
U
برون روانی
exogenous variable
U
متغیر برون زا
out flow
U
برون ریز
ectoparasite
U
انگل برون زی
ectorderm
U
برون پوست
outer directed
U
برون وابسته
exogenous
U
برون زاد
exogenous
U
برون روینده
epithelium
U
برون پوش
oversea
U
برون مرزی
exterritorial
U
برون مرزی
offline
U
برون خطی
extragalactic
U
برون کهکشانی
extrafusal
U
برون دوکی
outsight
U
برون بینی
extracyclic
U
برون حلقهای
off line
U
برون خطی
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com