English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
Other Matches
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
layer U طبقه بندی کردن
classifying U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
systemize U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
to categorize U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
categorizing U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
class U طبقه بندی کردن رده
classing U طبقه بندی کردن رده
classed U طبقه بندی کردن رده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
internetting U شبکه بندی داخلی
intergradation U درجه بندی داخلی
division U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
classified U طبقه بندی شده
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
unclassified U طبقه بندی نشده
zootaxy U طبقه بندی جانوران
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
accounting classification U طبقه بندی حساب
secrets U طبقه بندی سری
secret U طبقه بندی سری
unclassified U بدون طبقه بندی
classificatory U مربوط به طبقه بندی
taxonomist U متخصص طبقه بندی
classification U طبقه بندی پیام
classifications U طبقه بندی پیام
classifiable U قابل طبقه بندی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
rug classification U طبقه بندی فرش
suborder U طبقه بندی فرعی
soil class U طبقه بندی خاک
budget classification U طبقه بندی بودجه
route classification U طبقه بندی جاده ها
standardization U همگونی طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغل
job classification U طبقه بندی شغلی
classification of soil U طبقه بندی خاک
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
classification chart U نمودار طبقه بندی
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
harmonic division U طبقه بندی متناسب
nosology U طبقه بندی بیماریها
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
classified items U اماد طبقه بندی شده
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classified material U مدارک طبقه بندی شده
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
stratify U طبقه طبقه کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
internalization of costs U داخلی کردن هزینه ها
internal sort U جور کردن داخلی
inverse chill U سرد کردن داخلی
internalizes U باطنی ساختن داخلی کردن
internalize U باطنی ساختن داخلی کردن
internalised U باطنی ساختن داخلی کردن
internalises U باطنی ساختن داخلی کردن
internalising U باطنی ساختن داخلی کردن
internalizing U باطنی ساختن داخلی کردن
internalized U باطنی ساختن داخلی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com