Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modulus of elasticity
U
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
attenuation factor
U
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
availability factor
U
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor
U
ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
probability factor
U
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient
U
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation
U
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
partition coefficient
U
ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
structuring
U
سازمان سازمان دادن
structures
U
سازمان سازمان دادن
structure
U
سازمان سازمان دادن
relative plot
U
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
scale factor
U
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
ballistic coefficient
U
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slice
U
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices
U
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
proficiency
U
کارایی
effectiveness
U
کارایی
efficiency
U
کارایی
functions
U
کارایی
functioned
U
کارایی
function
U
کارایی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
performance
U
شاهکار کارایی
maximum performance
U
کارایی حداکثر
nozzle efficiency
U
کارایی نازل
efficiency variance
U
تباین کارایی
performances
U
شاهکار کارایی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
efficiency unit
U
واحد کارایی
harassing
U
به هم زدن کارایی دشمن
performance evaluation
U
ارز یابی کارایی
workability
U
کارایی بتن خمیرواری
predictive efficiency
U
کارایی پیش بینی
test protectors
U
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
performance
U
روش قضاوت کارایی سیستم
high
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
highest
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
highs
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
efficiency
U
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
performances
U
روش قضاوت کارایی سیستم
comparatives
U
نسبی
consanguineous
U
نسبی
relative code
U
کد نسبی
self relative
U
نسبی
proportional
U
نسبی
proportional limit
U
حد نسبی
relative humidity
U
نم نسبی
respective
U
نسبی
comparative
U
نسبی
relative
U
نسبی
optimization
U
کار کردن چیزی با کارایی کامل
comparative advantage
U
مزیت نسبی
comparative costs
U
هزینههای نسبی
comparative cover
U
پوشش نسبی
relative bearing
U
جهت نسبی
comparative advantage
U
برتری نسبی
stranger in blood
U
غیر نسبی
relative velocity
U
سرعت نسبی
relative density
U
چگالی نسبی
relative compaction
U
تراکم نسبی
whole blood
U
قرابت نسبی
specific gravity
U
چگالی نسبی
specific gravities
U
چگالی نسبی
relative address
U
نشانی نسبی
fractional error
U
خطای نسبی
ipsative scale
U
مقیاس نسبی
ipsative score
U
نمره نسبی
emissivity
U
تابش نسبی
distortion factor
U
مانده نسبی
persons related to another by descent
U
اقارب نسبی
persons related to another by parentage
U
اقارب نسبی
proportional liability partnership
U
شرکت نسبی
relative bearing
U
گرای نسبی
proportional tax
U
مالیات نسبی
consanguinity
U
قرابت نسبی
relationship by bood
U
قرابت نسبی
proportional representation
U
انتخابات نسبی
relative address
آدرس نسبی
genealogical
U
نسبی شجرهای
relative density
U
دانسیته نسبی
relative income
U
درامد نسبی
relative importance
U
اهمیت نسبی
relative permitivity
U
گذردهی نسبی
relative precision
U
دقت نسبی
relative prices
U
قیمتهای نسبی
relative permeability
U
نفوذپذیری نسبی
relative nullity
U
بطلان نسبی
relative maximum
U
ماکزیمم نسبی
relative maximum
U
حداکثر نسبی
relative minimum
U
می نیمم نسبی
relative minimum
U
حداقل نسبی
relative majority
U
اکثریت نسبی
relative location
U
ترتیب نسبی
relative motion
U
حرکت نسبی
relative movement
U
حرکت نسبی
relative jurisdiction
U
صلاحیت نسبی
relative humidity
U
رطوبت نسبی
relative solubility
U
انحلالپذیری نسبی
relative error
U
خطای نسبی
relative dispersion
U
پراکندگی نسبی
self relative address
U
نشانی نسبی
relationship by blood
U
قرابت نسبی
relationship by blood
U
خویشاوندی نسبی
blood relationship
U
قرابت نسبی
blood relationship
U
خویشاوندی نسبی
sib
U
منسوب نسبی
relative frequency
U
بسامد نسبی
relative solvation
U
حلالپوشی نسبی
relative term
U
لفظ نسبی
relative value
U
مقدار نسبی
relative viscosity
U
گرانروی نسبی
relative wind
U
باد نسبی
relativeness
U
نسبی بودن
relativism
U
نسبی نگری
relative harmonic content
U
مانده نسبی
sanguinity
U
قرابت نسبی
relativity
U
فرضیه نسبی
relative
U
خودی نسبی
definitions
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
optimize
U
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
torque
U
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
definition
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
PowerPC
U
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
sound level
U
شدت نسبی صوت
relative coding
U
برنامه نویسی نسبی
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
of relative importance
U
دارای اهمیت نسبی
true air speed
U
سرعت نسبی هواپیما
relative addressing
U
نشان دهی نسبی
purchasing power parity
U
نرخ نسبی مبادله
relative bearing
U
سمت نسبی ناو
cultural relativism
U
نسبی نگری فرهنگی
relative addressing
U
نشانی دهی نسبی
relative coordinate system
U
دستگاه مختصات نسبی
strains
U
تغییر شکل نسبی
relative supersaturation
U
ابر سیری نسبی
strain
U
افزایش طول نسبی
strains
U
افزایش طول نسبی
relative refractory period
U
دوره بی پاسخی نسبی
relative value of pieces
U
ارزش نسبی سوارها
strain
U
تغییر شکل نسبی
relativity of knowledge
U
نسبی بودن دانش
relativize
U
بصورت نسبی در اوردن
relative deformation
U
تغییر شکل نسبی
employment rate
U
میزان نسبی اشتغال
relative dielectric constant
U
ثابت دی الکتریک نسبی
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
a matter of relative importance
U
موضوعی با اهمیت نسبی
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
recessions
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
california bearing ratio
U
توان باربری نسبی کالیفرنیا
simple strain
U
تغییر طول نسبی ساده
recession
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
bulk strain
U
تغییر شکل نسبی حجمی
relativity
U
فلسفه نسبیه نسبی بودن
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
differential susceptibility and permeabi
U
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
linear strain
U
تغییر شکل نسبی خطی
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
elastic strain
U
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
bel
U
واحد شدت نسبی توان
comparative ve
U
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
tweaked
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
tweaks
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
tweaking
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
ActiveX
U
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
selectable
U
کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
Dhrystone benchmark
U
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
cold straining
U
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
stress strain curve
U
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com