English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high efficiency U ضریب بهره بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
low level injection efficiency U ضریب بهره تزریق در سطح پایین
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor U ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
probability factor U ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
partition coefficient U ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
ballistic coefficient U ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slices U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
exploited U بهره ده
yields U بهره
yield U بهره
yielded U بهره
interest U بهره
interests U بهره
efficiency U بهره
efficient U بهره ور
quotients U بهره
gained U بهره
exploiter U بهره کش
exploiters U بهره کش
productive U بهره زا
gains U بهره
quotient U بهره
portion U بهره
portions U بهره
gain U بهره
sweatshops U بهره کشخانه
gavel U بهره غیرمجاز
sweatshop U بهره کشخانه
interest for delay U بهره دیرکرد
laser gain U بهره لیزر
operation U بهره برداری
loan interest U بهره وام
legal interest U بهره قانونی
interest rate U نرخ بهره
exploitation U بهره کشی
exploitation U بهره برداری
gavels U بهره غیرمجاز
lending rate U بهره - نزولپول
interest U بهره [اقتصاد]
rate of interest U نرخ بهره
divests U بی بهره کردن
divesting U بی بهره کردن
rat of interest U نرخ بهره
quantum yield U بهره کوانتومی
put out to interest U به بهره گذاشتن
divest U بی بهره کردن
pure interest U بهره خالص
productive work U کار بهره زا
passive debt U وام بی بهره
depriving U بی بهره کردن
deprives U بی بهره کردن
transducer gain U بهره دگرسازی
productivity U بهره وری
utilization U بهره برداری
rq U بهره تنفسی
efficiency U بهره وری
resipatory quotient U بهره تنفسی
voltage gain U بهره ولتاژ
interest U سودیا بهره
interests U سودیا بهره
deprive U بی بهره کردن
usage U بهره برداری
using U بهره برداری
utilisation [British] U بهره برداری
benefic U بهره بردار
bank interest U بهره بانکی
usages U بهره برداری ها
utilizations U بهره برداری ها
high interest U بهره گران
optimising U بهره بردن
high interest U بهره سنگین
utilisations U بهره برداری ها
at % interest U با بهره 21 درصد
gains U بهره برداری
economic rent U بهره اقتصادی
divested U بی بهره کردن
exploitation [utilization] U بهره برداری
contango U بهره دیرکرد
factor payments U بهره وسود
exploited class U طبقه بهره ده
cheap money U پول با بهره کم
exploitative character U منش بهره کش
declaration of interest U اعلام بهره
exploiting class U طبقه بهره کش
default interest U بهره معوق
deprival U بی بهره سازی
dispossessor U بی بهره سازنده
divestiture U بی بهره سازی
divestment U بی بهره سازی
economic rent U بهره مالکانه
share U بهره قسمت
lot U بهره قسمت
abuse U بهره کشی
gained U بهره تقویت
gain U بهره برداری
lot U بخش بهره
abuses U بهره کشی
abused U بهره کشی
abusing U بهره کشی
shared U بهره قسمت
gained U بهره برداری
accrued interest U بهره متعلقه
compound interest U بهره مرکب
gains U بهره تقویت
antenna gain U بهره انتن
gain U بهره تقویت
advantage by illness U بهره بیماری
shares U بهره قسمت
effective interest rate U نرخ بهره موثر
exploitation of labor U بهره کشی کارگر
utilizes U بهره برداری کردن
primary gain U بهره اصلی بیماری
utilize U بهره برداری کردن
utilization statistics U امار بهره وری
utilising U بهره برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
utilised U بهره برداری کردن
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
paranosis U بهره کشی از بیماری
ready for use U اماده بهره برداری
enjoyment U بهره مند شدن از
per capita productivity U بهره وری سرانه
beneficiary U بهره بردار ذیحق
prime rate U نرخ بهره پایه
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
gained U سود بردن بهره
royalties U حق بهره برداری از چیزی
rate of yield U نرخ بهره موثر
royalty U حق بهره برداری از چیزی
to put out money to interest U پول به بهره گذاشتن
real interest rate U نرخ بهره واقعی
real rate of interest U نرخ بهره واقعی
gains U سود بردن بهره
gain U سود بردن بهره
sexual abuse U بهره کشی جنسی
tapping U بهره برداری کردن از
underutilization of labor U کم بهره گیری از کارگر
prime rate of interest U نرخ بهره ترجیحی
principal and interest U اصل پول و بهره
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
tap U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
emergency operation U بهره برداری اضطراری
pure rate of interest U نرخ بهره خالص
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
interest free loan U وام بدون بهره
landuse U بهره وری از زمین
sweatshop U کارگاه بهره کشی
high rate of interest U نرخ سنگین بهره
high rate of interest U نرخ بالای بهره
average productivity U بهره دهی متوسط
margin productivity U حد بهره وری تولید
marginal productivity U بهره وری نهائی
market rate of interest U نرخ بهره بازار
money lender U پول به بهره گذار
money rate of interest U نرخ بهره پولی
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
natural rate of interest U نرخ بهره طبیعی
i paid the debt plus interest U بدهی را با بهره ان دادم
sweatshops U کارگاه بهره کشی
interest profit U عایدی حاصل از بهره
interest rate per annum U نرخ بهره سالانه
enjoying U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
bank rate U نرخ بهره بانکی
exploit U بهره برداری کردن از
exploiting U بهره برداری کردن از
infatute U ازخرد بی بهره کردن
exploits U بهره برداری کردن از
neutral rate of interest U نرخ بهره خنثی
utilizing U بهره برداری کردن
operating budget U بودجه بهره برداری
operating cost U هزینه بهره برداری
exploitation of colonies U بهره کشی مستعمرات
out law U از حقوق بی بهره کردن
child abuse U بهره کشی از کودک
factor productivity U بهره دهی عوامل
passive U پدافندغیر عامل بی بهره
enjoy U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com