English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incarnation U صورت خارجی
incarnations U صورت خارجی
imbody U صورت خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
highway U باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways U باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bus U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
epitomised U صورت خارجی به چیزی دادن
epitomises U صورت خارجی به چیزی دادن
epitomising U صورت خارجی به چیزی دادن
epitomize U صورت خارجی به چیزی دادن
epitomized U صورت خارجی به چیزی دادن
epitomizes U صورت خارجی به چیزی دادن
epitomizing U صورت خارجی به چیزی دادن
incarnate U صورت خارجی دادن
materialised U صورت خارجی بخود گرفتن
materialises U صورت خارجی بخود گرفتن
materialising U صورت خارجی بخود گرفتن
materialize U صورت خارجی بخود گرفتن
materialized U صورت خارجی بخود گرفتن
materializes U صورت خارجی بخود گرفتن
materializing U صورت خارجی بخود گرفتن
exteriorization U صورت خارجی دادن به
Other Matches
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
outside U خارجی
outsides U خارجی
exosphere U خارجی
outboard U خارجی
exogenous U خارجی
exoteric U خارجی
alien U خارجی
extern U خارجی
extraneous U خارجی
outsiders U خارجی
peripheral U خارجی
outsider U خارجی
aliens U خارجی
extra U خارجی
extras U خارجی
oversea U خارجی
extra- U خارجی
exteriors U خارجی
exotic U خارجی
foreign U خارجی
gringos U خارجی
gringo U خارجی
external U خارجی
externals U خارجی
exterior U خارجی
outer U خارجی
abextra U خارجی
outward U خارجی
international line U خط خارجی
concrete object U عین خارجی
externalised U خارجی کردن
external benefits U فواید خارجی
externalising U خارجی کردن
externalize U خارجی کردن
externalized U خارجی کردن
externalities U پی امدهای خارجی
externalizes U خارجی کردن
external variable U متغیر خارجی
external transaction U معاملات خارجی
foreign currency U ارز خارجی
external storage U حافظه خارجی
foreign aid U کمک خارجی
foreign bill U برات خارجی
renvoi U تبعیدشخص خارجی
external store U انباره خارجی
external symbol U علامت خارجی
externalises U خارجی کردن
foreign currencies U پولهای خارجی
external thread U دنده خارجی
externalizing U خارجی کردن
foreign deposit U سپرده خارجی
exteroceptive U محرک خارجی
guests U انگل خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
extrinsic factor U عامل خارجی
superior conjunction U مقارنه خارجی
superior planets U سیارههای خارجی
foreign reserves U ذخائر خارجی
foreign trade U تجارت خارجی
guest U انگل خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
spillover effects U اثرات خارجی
foreign law U حقوق خارجی
facade نمای خارجی
foreign loan U وام خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
externalities U اثرات خارجی
foreign particle U جسم خارجی
ectoparasite U انگل خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
spillover benefits U منافع خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
foreign trade U بازرگانی خارجی
strangest U خارجی غریبه
external label U برچسب خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
negative externalities U زیانهای خارجی
external load U بار خارجی
external memory U حافظه خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
facade U نمای خارجی
facades U نمای خارجی
fanades U نمای خارجی
external menory U حافظه خارجی
external circuit U مدار خارجی
loads U بار خارجی
strange U خارجی غریبه
external docuhentation U مستندات خارجی
load curve U خم بار خارجی
external delay U تاخیر خارجی
external force U نیروی خارجی
external interrupt U وقفه خارجی
external cost U هزینه خارجی
external control U کنترل خارجی
external command U فرمان خارجی
load U بار خارجی
external combustion U احتراق خارجی
exosphere U قسمت خارجی جو
inflow of foreign funds U ورودسرمایههای خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
overseas agent U نماینده خارجی
slough U پوسته خارجی
external operation U عملیات خارجی
immission U انتشار خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
externalization U خارجی کردن
external pressure U فشار خارجی
external reference U مرجع خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external security U امنیت خارجی
external sort U جورکردن خارجی
outwork U سنگر خارجی
outward opening U دهانه خارجی
outer connection U اتصال خارجی
outer fix U رمپ خارجی
outer planets U سیارات خارجی
outer wall U دیوار خارجی
outness U کیفیت خارجی
outside caliper U کولیس خارجی
outside cause U علت خارجی
outside diameter U قطر خارجی
outside power U جریان خارجی
outside view U نمای خارجی
outside view U منظره خارجی
external storage U انباره خارجی
angle of emergence U زاویه خارجی
apophysis U منحنی خارجی
apophyge U منحنی خارجی
actine U قسمت خارجی
acrotic U بیرونی خارجی
foreign national U تبعه خارجی
foreign national U ملیت خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
foreign exchange U ارز خارجی
foreign exchange U پول خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
adventitious U خارجی الحاقی
arris U زاویه خارجی
faces U نمای خارجی
face U نمای خارجی
landfalls U بویه خارجی
landfall U بویه خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
impurity U اتم خارجی
apothesis U منحنی خارجی
external economies U صرفه جوئیهای خارجی
chorion U مشیمه خارجی جنین
load control U تنظیم با بار خارجی
adscititious U مشتق از عامل خارجی
load current U جریان بار خارجی
directed area product U ضرب خارجی [ریاضی]
adscititious U دارای منبع خارجی
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
foreign currency U پول کشور خارجی
foreign bill U حواله ارز خارجی
ectoclast U بخش خارجی یاخته
ectoclast U پوسته خارجی سلول
accredited officer U افسر خبرنگار خارجی
reactive load U بار خارجی القایی
unbalanced load U بار خارجی نامتوازن
external magnetic circuit U مدار مغناطیسی خارجی
cross product U ضرب خارجی [ریاضی]
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
load test U ازمایش با بار خارجی
spillover costs U عوارض منفی خارجی
nominal load U بار خارجی اسمی
spillover benefits U صرفه جوئیهای خارجی
balance of foreign trade U تراز تجارت خارجی
visitors from abroad U بازدید کنندگان خارجی
objective U دارای وجود خارجی
objectives U دارای وجود خارجی
foreign judgment U رای دادگاه خارجی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com