English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
debit note U صورتحساب بدهی
conversion U استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversions U استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
ro U ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
invoiced U صورتحساب
invoice U صورتحساب
invoices U صورتحساب
invoicing U صورتحساب
tab U صورتحساب
bill U صورتحساب
tabs U صورتحساب
bills U صورتحساب
account statment U صورتحساب
bill nye U صورتحساب
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
statement U صورتحساب اعلامیه
billing U صدور صورتحساب
a hefty bill U صورتحساب سنگینی
bank statements U صورتحساب بانکی
bank statement U صورتحساب بانکی
statement U کشف صورتحساب
bills U قبض صورتحساب
bills U صورتحساب دادن
Please bring me the bI'll. U صورتحساب رابیاورید
statements U کشف صورتحساب
bill U صورتحساب دادن
statements U صورتحساب اعلامیه
banker's bill U صورتحساب بانکی
bill U قبض صورتحساب
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
freight note U صورتحساب هزینه حمل
invoice U فاکتور فروش صورتحساب
invoiced U فاکتور فروش صورتحساب
invoices U فاکتور فروش صورتحساب
consular invoice U صورتحساب با مهرکنسول گری
invoicing U فاکتور فروش صورتحساب
billed U ثبت شده در صورتحساب یا لیست
How much is my telephone bill? U صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll . U حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . U هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
lay down U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
calibrating U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
ranging U تنظیم کردن اسلحه
spot U تنظیم تیر کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
adjustments U تنظیم و میزان کردن
spots U تنظیم تیر کردن
ranging U تنظیم تیر کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
replenishing U تنظیم کردن روغن سلاحها
zeros U روی صفر تنظیم کردن
zeroes U روی صفر تنظیم کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
zero U روی صفر تنظیم کردن
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenishes U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenish U تنظیم کردن روغن سلاحها
order U سفارش دادن تنظیم کردن
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
replenished U تنظیم کردن روغن سلاحها
checks U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
adjusting U تعدیل کردن تنظیم کردن
edited U تصحیح کردن تنظیم کردن
aligning U تنظیم کردن تطبیق کردن
aligned U تنظیم کردن تطبیق کردن
edit U تصحیح کردن تنظیم کردن
to balance out U میزان کردن [تنظیم کردن ]
aligns U تنظیم کردن تطبیق کردن
controls U نظارت کردن تنظیم کردن
control U نظارت کردن تنظیم کردن
align U تنظیم کردن تطبیق کردن
controlling U نظارت کردن تنظیم کردن
adjusts U تعدیل کردن تنظیم کردن
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeroes U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com