English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bleacher U صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outdoor U صحرایی
campestral U صحرایی
abutilon U خطمی صحرایی
orienteering U مسابقهی دو صحرایی
fieldmouse U موش صحرایی
fieldmice U موش صحرایی
field hospitals U بیمارستان صحرایی
field hospital U بیمارستان صحرایی
call boxes U تلفن صحرایی
prison camp U زندان صحرایی
latrine U توالت صحرایی
crab apple U سیب صحرایی
crab apples U سیب صحرایی
vole U موش صحرایی
voles U موش صحرایی
field gun U توپ صحرایی
field glass U دوربین صحرایی
field exercise U تمرین صحرایی
prison camps U زندان صحرایی
call box U تلفن صحرایی
field atrillery U توپخانه صحرایی
out guard U گشتی صحرایی
mentha piperita U نعناع صحرایی
landrail U ابچلیک صحرایی
drumhead court martial U محاکمه صحرایی
ratton U موش صحرایی
field exercise U خدمات صحرایی
scabiosa U مامیثای صحرایی
english mercury U اسفناج صحرایی
good henry U اسفناج صحرایی
good king U اسفناج صحرایی
corn parsley U جعفری صحرایی
corn mayweed U بابونه صحرایی
fiedl fortifications U استحکامات صحرایی
field archery U تیراندازی صحرایی
caracal U گربه صحرایی
field army U ارتش صحرایی
bindweed U نیلوفر صحرایی
outsentry U پاسدار صحرایی
field ration U جیره صحرایی
gerbils U موش صحرایی
gerbil U موش صحرایی
artillery U توپخانه صحرایی
field shop U کارگاه صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
field stockade U ذخایر صحرایی
field wire U سیم صحرایی
field work U کار صحرایی
fieldartillery U توپخانه صحرایی
rat U موش صحرایی
gerbille U موش صحرایی
field radio U بی سیم صحرایی
pavilion U چادر صحرایی
pavilions U چادر صحرایی
can U مستراح صحرایی
canning U مستراح صحرایی
cans U مستراح صحرایی
field laboratory U ازمایشگاه صحرایی
field kitchen U اشپزخانه صحرایی
field glasses U عینک صحرایی
field maintenance U نگهداری صحرایی
field notes U یادداشتهای صحرایی
oat U جو صحرایی یولاف
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
fieldpiece U تفنگ یا توپ صحرایی
field manual U ائین نامه صحرایی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
field officer U افسر عملیات صحرایی
hunter's round U نوعی مسابقه صحرایی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
hudson seal U خز موش صحرایی امریکا
dodder U کتان صحرایی لرزیدن
convertible table U میز صحرایی تا شونده
dodders U کتان صحرایی لرزیدن
tare U ویسیای صحرایی ماشک
fields U زمینه رزمی صحرایی
field U زمینه رزمی صحرایی
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
coyotes U گرگ صحرایی امریکای شمالی
hock U گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
coyote U گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemming U موش صحرایی قطب شمال
field radio U رادیوی قابل حمل صحرایی
land girl n U دختری که کارهای صحرایی میکرد
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
peafowl U قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
ess U دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork U کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
steeplechase U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
field expedient U روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechases U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events U مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
cross country U خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
pioneer heliport U فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
hares U خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hare U خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
field work U استحکامات صحرایی استحکامات
dress circle U صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
to reseat a theatre U صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
poppy head U خشخاش ارایش گلدسته واردربالای صندلیهای کلیسا
monostichous U یک ردیفی
serial U ردیفی
serials U ردیفی
stacked antenna U انتن ردیفی
alignment bolts U پیچهای ردیفی
battery of generators U مولدهای ردیفی
pentastichous U پنج ردیفی
staggered tuning U میزان سازی ردیفی
lamp bank resistance U مقاومت با لامپ ردیفی
bank of lamps U مقاومت با لامپ ردیفی
aligned grid valve U لامپ با شبکه ردیفی
aligned grid tube U لامپ با شبکه ردیفی
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
choir-rail U [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
educational U اموزشی
instructional U اموزشی
educational age U سن اموزشی
didactic U اموزشی
ea U سن اموزشی
training publication U نشریات اموزشی
curriculum U برنامه اموزشی
deputy for training U معاونت اموزشی
skull practice U کلاس اموزشی
training bill U برنامه اموزشی
training cycle U سیکل اموزشی
training facilities U محلهای اموزشی
training facilities U تاسیسات اموزشی
training manual U راهنمای اموزشی
training publication U مدارک اموزشی
didactic psychoanalysis U روانکاوی اموزشی
training ship U کشتی اموزشی
curriculums U برنامه اموزشی
service practice U تمرین اموزشی
graphical training aids U چارت اموزشی
educational quotient U بهر اموزشی
educational system U نظام اموزشی
instructional material U مواد اموزشی
educational technology U فن شناسی اموزشی
educational television U تلویزیون اموزشی
instructional technology U تکنولوژی اموزشی
instructional program U برنامه اموزشی
instructional method U روش اموزشی
instruction film U فیلم اموزشی
graphic training aid U چارت اموزشی
graphic training aid U پوسترهای اموزشی
educational pyramid U هرم اموزشی
didactic analysis U روانکاوی اموزشی
educational administration U مدیریت اموزشی
dummy cartridge U فشنگ اموزشی
educational guidance U راهنمایی اموزشی
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
didactics U روش شناسی اموزشی
department U اداره گروه اموزشی
departments U اداره گروه اموزشی
mobile training team U تیم اموزشی سیار
training aid U وسیله کمک اموزشی
assault course U دوره اموزشی عملیات هجومی
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
maieutic U وابسته به روش اموزشی سقراط
telecourse U دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
assault courses U دوره اموزشی عملیات هجومی
simulated mustard U گاز خردل مصنوعی یا گازخردل اموزشی
course ware U نام برنامههای اموزشی کامپیوتر دوره ابزار
home row U ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
enhanced U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com