Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
increasing cost industry
U
صنایع با هزینههای افزایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis
U
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
U
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays
U
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
additives
U
افزایشی
Aug
U
افزایشی
additive
U
افزایشی
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
adduct
U
محصول افزایشی
addition reaction
U
واکنش افزایشی
chain polymerization
U
بسپارش افزایشی
chain growth polymerization
U
بسپارش افزایشی
additive inverse
U
وارون افزایشی
addition polymerization
U
بسپارش افزایشی
addition resin
U
بسیار افزایشی
addition polymer
U
بسیار افزایشی
addition compound
U
ترکیب افزایشی
addition table
U
جدول افزایشی
increasing load
U
بار افزایشی
round up
U
گرد کردن افزایشی
addition elimination reaction
U
واکنش افزایشی- حذفی
polyadiition reaction
U
واکنش چند افزایشی
oxidative addition reaction
U
واکنش افزایشی اکسایشی
markovnikoff addition reaction
U
واکنش افزایشی مارکونیکوف
cis addition reaction
U
واکنش افزایشی سیس
michael addition reaction
U
واکنش افزایشی مایکل
pressure equalized addition funnel
U
قیف افزایشی متعادل کننده فشار
food industries
U
صنایع غذایی
indigenous industries
U
صنایع محلی
key industries
U
صنایع کلیدی
indigenous industries
U
صنایع بومی
government owned industries
U
صنایع دولتی
key industries
U
صنایع اصلی
knowledge industries
U
صنایع اطلاعاتی
handcraft
U
صنایع یدی
metal industries
U
صنایع فلزی
nationalized industries
U
صنایع ملی
nationalized industries
U
صنایع دولتی
primary industries
U
صنایع اولیه
chemical industries
U
صنایع شیمیایی
consumer industries
U
صنایع مصرفی
related industries
U
صنایع مرتبط
utility
U
صنایع همگانی
figure of speech
U
صنایع ادبی
imagery
U
صنایع بدیعی
woodcraft
U
صنایع چوبی
heavy industry
U
صنایع سنگین
handicrafts
U
صنایع دستی
figures of speech
U
صنایع بدیعی
heavy industries
U
صنایع سنگین
fine art
U
صنایع مستظرفه
steel industries
U
صنایع فولادی
industrially
U
از نظر حرف و صنایع
aesthete
U
طرفدار صنایع زیبا
dilettanti
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
government owned industries
U
صنایع متعلق بدولت
plastic arts
U
صنایع پلاستیکی یا قالبی
aesthetes
U
طرفدار صنایع زیبا
dilettante
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes
U
دوستدارتفننی صنایع زیبا
heavy goods
U
محصول صنایع سنگین
antitrust
U
یااتحادیههای بزرگ صنایع
cartels
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
protectionists
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
purple patch
U
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage
U
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
protectionist
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
aggregate expenditures
U
هزینههای کل
industrial
U
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
eia
U
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
florulent
U
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
bounties
U
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
to protect home industry
U
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
joint costs
U
هزینههای مشترک
real costs
U
هزینههای واقعی
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
material costs
U
هزینههای مواد
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
sunk cost
U
هزینههای اضافی
selling costs
U
هزینههای فروش
prime costs
U
هزینههای اولیه
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
spillover costs
U
هزینههای خارجی
preliminary expenses
U
هزینههای ابتدائی
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
standard costs
U
هزینههای استاندارد
standard costs
U
هزینههای نرمال
pilot charges
U
هزینههای راهنما
personal outlays
U
هزینههای شخصی
overhead costs
U
هزینههای حاشیهای
overhead costs
U
هزینههای اضافی
overhead costs
U
هزینههای بالاسری
on costs
U
هزینههای غیرمستقیم
storage costs
U
هزینههای انبارداری
national expenditures
U
هزینههای ملی
overhead costs
U
هزینههای عمومی
increasing cost
U
هزینههای صعودی
overheads
U
هزینههای بالاسری
design costs
U
هزینههای طراحی
deferred charges
U
هزینههای انتقالی
bank charge
U
هزینههای بانکی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
competition cost
U
هزینههای رقابتی
comparative costs
U
هزینههای نسبی
capital outlays
U
هزینههای تاسیساتی
capital expenditures
U
هزینههای سرمایهای
capital expenditure
U
هزینههای سرمایهای
capital charges
U
هزینههای سرمایه
building costs
U
هزینههای ساختمان
bank charges
U
هزینههای بانکی
anchor dues
U
هزینههای لنگر
overheads
U
هزینههای عمومی
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
incidental expenses
U
هزینههای واقعی
fixed costs
U
هزینههای ثابت
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
financial expenses
U
هزینههای مالی
increasing cost
U
هزینههای فزاینده
implicit costs
U
هزینههای ضمنی
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
freight charges
U
هزینههای حمل
government expenditures
U
هزینههای دولت
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
surcharge
U
درصد هزینههای اضافی
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
cost category
U
هزینههای انجام شده
constant cost industry
U
صنعت هزینههای ثابت
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
outlays
U
هزینههای سرمایهای مخارج
unliquidated obligation
U
هزینههای پرداخت نشده
handling charges
U
هزینههای جابجایی کالا
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
unforeseen expenses
U
هزینههای پیش بینی نشده
cost analysis
U
تجزیه تحلیل هزینههای کار
contango
U
هزینههای دیرکرد خرید سهم
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
protect home judustry
U
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
discounted cash flow
U
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
correlation
U
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
vorticism
U
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
demurrage
U
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com