Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
field emission
U
صدور میدانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
export licence
U
جواز صدور مجوز صدور
track and field
U
دو و میدانی
athletics
U
دو و میدانی
trackman
U
دو و میدانی کار
high field emission arc
U
قوس میدانی
streetwise
U
چاله میدانی
athlete
U
دو و میدانی کار
athletes
U
دو و میدانی کار
Do you know who you are dealing with?
U
میدانی با کی طرفی ؟
field dependence
U
وابستگی میدانی
Track and field events .
U
مسابقات دو میدانی
field work
U
پژوهش میدانی
field worker
U
پژوهشگر میدانی
field theory
U
نظریه میدانی
field study
U
بررسی میدانی
field strcture
U
ساخت میدانی
field games
U
بازیهای میدانی
field effect
U
با تاثیر میدانی
field force
U
نیروی میدانی
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
freed
U
ترخیص کردن میدانی
freeing
U
ترخیص کردن میدانی
frees
U
ترخیص کردن میدانی
free field format
U
در قالب ازاد میدانی
free
U
ترخیص کردن میدانی
track
U
زمین بازیهای میدانی
langlauf
U
مسابقه اسکی میدانی
triangular meet
U
مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
cross country
U
درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
mosfet
U
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
emissions
U
صدور
issuance credit
U
صدور
emission
U
صدور
emanation
U
صدور
issuance
U
صدور
exportation
U
صدور
issuing
U
صدور
exported
U
صدور
exporting
U
صدور
export
U
صدور
export
[to]
U
صدور
[به]
thermionic emission
U
صدور گرمیونایی
specific emission
U
ضریب صدور
secondary emission
U
صدور ثانوی
primary emission
U
صدور اولیه
issue note
U
برگه صدور
release
U
اجازه صدور
billing
U
صدور صورتحساب
prescriptions
U
صدور فرمان
prescription
U
صدور فرمان
issues
U
صدور مطلب
issue
U
صدور مطلب
exportable
U
قابل صدور
emissions
U
صدور الکترون
emissions
U
صدور خروج
emission
U
صدور الکترون
emission
U
صدور خروج
releases
U
اجازه صدور
released
U
اجازه صدور
issued
U
صدور مطلب
data export
U
صدور داده
export bounty
U
جایزه صدور
export licence
U
پروانه صدور
issue a guarantee
U
صدور ضمانتنامه
emissive power
U
قدرت صدور
date in issuing
U
تاریخ صدور
emission characteristic
U
مشخصه صدور
date of issuance
U
تاریخ صدور
electron emission
U
صدور الکترون
prohibition
U
صدور حکم منع
issues
U
انتشار دادن صدور
issued
U
انتشار دادن صدور
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
issue
U
انتشار دادن صدور
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
bond issue
U
صدور اوراق قرضه
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
perfecting bail
U
صدور قرارقبولی کفالت
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
photo electric emission
U
صدور نور- برقی
photo emission effect
U
صدور نور- برقی
prejudication
U
صدور رای پیش از رسیدگی
issue
[of something]
[ID card or check]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
issuable
U
قابل صدور انتشار دادنی
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
indicting
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax
U
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indicts
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record
U
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicted
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
surrogate
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
quando acciderint
U
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com