English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary emission U صدور اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
export licence U جواز صدور مجوز صدور
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
issuance credit U صدور
exporting U صدور
export U صدور
issuance U صدور
issuing U صدور
exported U صدور
export [to] U صدور [به]
emanation U صدور
emission U صدور
exportation U صدور
emissions U صدور
issue U صدور مطلب
issued U صدور مطلب
issues U صدور مطلب
exportable U قابل صدور
emission U صدور الکترون
emissions U صدور الکترون
emissions U صدور خروج
emission U صدور خروج
date in issuing U تاریخ صدور
date of issuance U تاریخ صدور
electron emission U صدور الکترون
emissive power U قدرت صدور
export bounty U جایزه صدور
export licence U پروانه صدور
field emission U صدور میدانی
billing U صدور صورتحساب
emission characteristic U مشخصه صدور
prescriptions U صدور فرمان
prescription U صدور فرمان
issue a guarantee U صدور ضمانتنامه
issue note U برگه صدور
data export U صدور داده
specific emission U ضریب صدور
thermionic emission U صدور گرمیونایی
released U اجازه صدور
releases U اجازه صدور
secondary emission U صدور ثانوی
release U اجازه صدور
issue U انتشار دادن صدور
prohibition U صدور حکم منع
issues U انتشار دادن صدور
perfecting bail U صدور قرارقبولی کفالت
photo electric emission U صدور نور- برقی
to request issuance U تقاضای صدور کردن
issued U انتشار دادن صدور
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
bond issue U صدور اوراق قرضه
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
photo emission effect U صدور نور- برقی
issue [of something] [ID card or check] U صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
issuable U قابل صدور انتشار دادنی
prejudication U صدور رای پیش از رسیدگی
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax U مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
initialing U اولیه
initialed U اولیه
initial U اولیه
early U اولیه
initials U اولیه
primitive U اولیه
initialling U اولیه
basic U اولیه
initialled U اولیه
basics U اولیه
primary U اولیه
primeval U اولیه
first generation U اولیه
dispersion U اولیه
fundamental U اولیه
preliminaries U اولیه
preliminary U اولیه
elementary U اولیه
raw U اولیه
rudimentary U اولیه
earliest U اولیه
primal U اولیه
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
initial velocity U سرعت اولیه
initial level U سطح اولیه
radix U سرچشمه اولیه
proto planets U سیارههای اولیه
initial value U مقدار اولیه
initial reserves U ذخایر اولیه
initial point U نقطه اولیه
initial strength U استحکام اولیه
initial mass U جرم اولیه
input stage U طبقه اولیه
elementary cell U پیل اولیه
self aid U کمکهای اولیه
first notions U تصورات اولیه
raw products U محصولات اولیه
scheme U طرح اولیه
rudiment U اولیه ابتدایی
raw statistics U امارهای اولیه
first cause U علت اولیه
roughed slab U برامن اولیه
feed stock U مواد اولیه
raw data U دادههای اولیه
historical costs U هزینه اولیه
initial condition U شرایط اولیه
first cost U هزینه اولیه
frame agreement U توافق اولیه
initial cost U هزینه اولیه
drawing key U طرح اولیه
initial condition U شرط اولیه
basic agreement U توافق اولیه
opening capital U سرمایه اولیه
initial capital U سرمایه اولیه
initial acceleration U شتاب اولیه
incunabula U مراحل اولیه
i.c. U حالت اولیه
first aids U کمکهای اولیه
primary electron U الکترون اولیه
pre loading U بارگیری اولیه
pre load U بار اولیه
pre assembly U نصب اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work . U ما یه اولیه از من کار از تو
prime costs U هزینههای اولیه
primeral borth U ابگوشت اولیه
primery battery U باطری اولیه
primery citcuit U مدار اولیه
primery coil U پیچک اولیه
primery current U جریان اولیه
primery obligation U تعهدات اولیه
primery terminal U ترمینال اولیه
primery voltage U ولتاژ اولیه
prime cost U ارزش اولیه
primary track U شیار اولیه
primary industries U صنایع اولیه
primary inputs U دادههای اولیه
primary inputs U نهادههای اولیه
primary products U محصولات اولیه
primary standard U استاندارد اولیه
primary center U مرکز اولیه
primary storage U انباره اولیه
primary body U جسم اولیه
prereduction U کاهش اولیه
preliminiary work U کار اولیه
primary storage U حافظه اولیه
primary structure U ساختمان اولیه
input voltage U ولتاژ اولیه
primitive element U عنصر اولیه
primogenitors U اجداد اولیه
input drift U رانش اولیه
proto galaxy U کهکشان اولیه
input diode U دیود اولیه
input data U دادههای اولیه
input current U جریان اولیه
input coupling U تزویج اولیه
input coordinate U مختصات اولیه
input circuit U مدار اولیه
input capacitor U خازن اولیه
input capacitance U فرفیت اولیه
input attenuation U دمفونگ اولیه
input attenuation U میرائی اولیه
input admittance U ادمیتانس اولیه
initialize U مقداردهی اولیه
input electrode U الکترود اولیه
input frequency U فرکانس اولیه
priority processing U پردازش اولیه
input unit U واحد اولیه
input translator U مترجم اولیه
input transformer U ترانسفورماتور اولیه
input time U زمان اولیه
input terminal U ترمینال اولیه
input tape U نوار اولیه
input signal U سیگنال اولیه
primary cognizance U شناختهای اولیه
input noise U پارازیت اولیه
input information U اطلاعات اولیه
input gap U فاصله اولیه
input function U تابع اولیه
master agreement U توافق اولیه
primitive U انسان اولیه
stuffed U ماده اولیه
stuffs U ماده اولیه
archetypes U نمونه اولیه
archetype U نمونه اولیه
Aborigine ساکن اولیه
embryonic U نارس اولیه
prototype U نمونه اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com