English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ambient noise U صدای اطراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
milieux U اطراف
environment U اطراف
environments U اطراف
milieu U اطراف
milieus U اطراف
from the four winds U از اطراف
environs U اطراف
parties U اطراف
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
periderm U پوست اطراف
sides of the question U اطراف موضوع
gravesides U اطراف قبر
about U در اطراف نزدیک
pericardium U اطراف قلب
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
graveside U اطراف قبر
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
architrave U گچبری اطراف در
wry U به اطراف چرخاندن
vicinity U در حدود در اطراف
wryly U به اطراف چرخاندن
edge zone U اطراف لبه
pappus U کلاله اطراف گل
sea chest U مکندههای اطراف ناو
seaward U اطراف دریا روبدریا
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eye U سیاهی اطراف چشم
barnyards U محوطهء اطراف انبار
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
barnyard U محوطهء اطراف انبار
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
parties U متداعیین اطراف دعوی
quayside U زمین اطراف بارانداز
port U ریل اطراف ناو
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
look round U اطراف کار را دیدن
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
safe distance U مسافت امن اطراف مین
whisker U موی اطراف گونه وچانه
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
fluffing U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
to look round U اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
fluffs U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
fluff U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
broken stowage U فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
sprite U شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
centered U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
joystick U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
centers U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
joysticks U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
centre U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
interrogatory U مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
centred U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
axis U 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
ambitus U [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
cell U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
center U سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
cells U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
yoke U هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
condensation cloud U ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
scroll U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
plotters U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotter U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
anthill U خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
bordered U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
bordering U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
selections U دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selection U دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
mats U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
mat U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
reshape handle U دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com