Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
music to one's ears
<idiom>
U
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
what have you
<idiom>
U
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
show one's (true) colors
<idiom>
U
نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
After dinner he likes to retire to his study.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
assonance
U
هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
U
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
unison
U
یک صدایی
consonantal
U
بی صدایی
consonance
U
هم صدایی
conconancy
U
هم صدایی
monaural
U
یک صدایی
plangency
U
پر صدایی
monophony
U
یک صدایی
equisonance
U
هم صدایی
noiselessness
U
بی صدایی
unison
U
هم صدایی
homophony
U
هم صدایی
voice key
U
کلید صدایی
knell
U
صدایی زنگ
voice frequency
U
بسامد صدایی
tanyphonia
U
نازک صدایی
trachyphonia
U
زمخت صدایی
tonics
U
صدایی اهنگی
melodiousness
U
خوش صدایی
baryphonia
U
کلفت صدایی
pentatonic
U
پنج صدایی
tonic
U
صدایی اهنگی
voice operated
U
با کار افت صدایی
whinnying
U
صدایی شبیه شیهه
phonic
U
صدایی صدا دار
recite
U
با صدایی موزون خواندن
whinnied
U
صدایی شبیه شیهه
what noise is that?
U
این چه صدایی است
recited
U
با صدایی موزون خواندن
reciting
U
با صدایی موزون خواندن
motet
U
سرود چند صدایی
zing
U
صدایی شبیه جیغ
voice grade channel
U
مجرای از درجه صدایی
whinnies
U
صدایی شبیه شیهه
whinny
U
صدایی شبیه شیهه
recites
U
با صدایی موزون خواندن
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
infrasound
U
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
growling
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growl
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growls
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
pretone
U
هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
round vowel
U
حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
twang
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanging
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twangs
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
cuckoo clock
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
chums
U
دوست
allying
U
دوست
heart-to-hearts
U
دوست
heart-to-heart
U
دوست
heart to heart
U
دوست
chum
U
دوست
amicable
U
دوست
unfriended
U
بی دوست
friendless
U
بی دوست
ally
U
دوست
hydrophilic compound
U
اب دوست
hydrophilic
U
اب دوست
formalist
U
دوست
dienophile
U
دی ان دوست
leal
U
دوست
bozo
U
دوست
schoolmates
U
دوست
schoolmate
U
دوست
philogynist
U
زن دوست
buddies
U
دوست
friends
U
دوست
friend
U
دوست
philoginous
U
زن دوست
buddy
U
دوست
peaceable
U
صلح دوست
amativeness
U
دوست داشتن
ornithophilous
U
مرغ دوست
anglophile
U
انگلیسی دوست
lovelier
U
دوست داشتنی
chessist
U
شطرنج دوست
lovely
U
دوست داشتنی
bibliophil
U
کتاب دوست
cater cousin
U
دوست صمیمی
oxyphil
U
اسید دوست
oxyphile
U
اسید دوست
culturist
U
فرهگ دوست
dendrophilous
U
درخت دوست
francophile
U
فرانسه دوست
francophil
U
فرانسه دوست
pen pal
U
دوست مکاتبهای
fraternize
U
دوست بودن
pen pals
U
دوست قلمی
pen pals
U
دوست مکاتبهای
unlovely
U
دوست نداشتنی
fraternising
U
دوست بودن
nucleophile
U
هسته دوست
fraternises
U
دوست بودن
fraternised
U
دوست بودن
solomon
U
صلح دوست
electrophile
U
الکترون دوست
dislikeable
U
دوست نداشتنی
dislikable
U
دوست نداشتنی
pen pal
U
دوست قلمی
friendly state
U
کشور دوست
rats
U
دوست بی وفا
likes
U
دوست داشتن
take kindly to
<idiom>
U
دوست داشتن
crony
U
دوست صمیمی
philobiblic
U
کتاب دوست
cronies
U
دوست صمیمی
philhellenic
U
دوست یونان
philhellene
U
دوست یونان
liked
U
دوست داشتن
gregarious
U
گروده دوست
psychrophilic
U
سرما دوست
pornerastic
U
جنده دوست
sporting
U
بازی دوست
philotechnic
U
صناعت دوست
philotechnic
U
صنعت دوست
affect
U
دوست داشتن
like
U
دوست داشتن
friend
U
دوست کردن
philanthrope
U
بشر دوست
lovable
U
دوست داشتنی
loveable
U
دوست داشتنی
loyalists
U
دولت دوست
loyalist
U
دولت دوست
patiot
U
میهن دوست
acidophile
U
اسید دوست
boyfriends
U
دوست پسر
boyfriend
U
دوست پسر
phihellenic
U
یونانی دوست
phiadelphian
U
نوع دوست
saprophytic
U
پوده دوست
social
U
گروه دوست
social
U
جمعیت دوست
likable
U
دوست داشتنی
likeable
U
دوست داشتنی
loveliest
U
دوست داشتنی
affects
U
دوست داشتن
philanthropists
U
بشر دوست
acidophile
U
ترشی دوست
fraternizes
U
دوست بودن
xenophile
U
بیگانه دوست
fraternizing
U
دوست بودن
intimado
U
دوست صمیمی
isophilic
U
همجنس دوست
dislike
U
دوست نداشتن
I need my e
U
من دوست دارم
hydrophilic
U
ترکیب اب دوست
hydrophilic compound
U
ترکیب اب دوست
negrophil
U
سیاه دوست
zoophilic
U
حیوان دوست
his friend's murder
U
قتل دوست او
negrophil
U
زنگی دوست
kissing kind
U
باهم دوست
disliked
U
دوست نداشتن
liquorish
U
نوشابه دوست
lipophilic
U
چربی دوست
patriotic
U
میهن دوست
patriots
U
وطن دوست
patriot
U
وطن دوست
philanthropist
U
بشر دوست
expressionist
U
حالت دوست
expressionism
U
حالت دوست
lithophilous
U
سنگ دوست
warlike
U
جنگ دوست
necrophilous
U
لاشه دوست
myrmecophilous
U
مورجه دوست
dislikes
U
دوست نداشتن
disliking
U
دوست نداشتن
to make a friend of
U
دوست شدن با
friends
U
دوست کردن
cobber
U
دوست صمیمی
hydrophilic
U
اب دوست علاقمند به اب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com