English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wild land U صحرا بیابان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shinny U نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
Other Matches
wilderness U بیابان
wildernesses U بیابان
desert U بیابان
champ U بیابان
champed U بیابان
champing U بیابان
champs U بیابان
deserting U : بیابان
deserting U بیابان
deserts U : بیابان
deserts U بیابان
desert U : بیابان
nearer the end U نزدیک تر بیابان
road hog <idiom> U راننده بیابان
seminomad U نیمه بیابان گرد
May no one go thru such an ordeal. U نصیب گرگ بیابان نشود
afield U در صحرا
fielded U صحرا
field U صحرا
fields U صحرا
deserting U دشت صحرا
field work U کار در صحرا
field maintenance U نگهداری در صحرا
field buying U خرید در صحرا
champaign U جلگه صحرا
deserts U دشت صحرا
desert U دشت صحرا
fields U بمیدان یا صحرا رفتن
field U بمیدان یا صحرا رفتن
field U میدان رزم صحرا
fielded U بمیدان یا صحرا رفتن
field operating U عمل کننده در صحرا
fielded U میدان رزم صحرا
fields U میدان رزم صحرا
nomadically U بشیوه صحرا گردان و چادرنشینان
wilderness U صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
wildernesses U صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
walkabout U بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts U بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
field expedient U روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com