English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
originator U صادر کننده پیام
originators U صادر کننده پیام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
issuant U صادر کننده
exporters U صادر کننده
exporter U صادر کننده
issuing bank U بانک صادر کننده
warrantor U صادر کننده warrant
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
debenture bond U برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
originators U اقدام کننده پیام
drafter U انشا کننده پیام
originator U اقدام کننده پیام
repeater U تکرارکننده پیام بازگو کننده
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
emit U صادر کردن
emitting U صادر کردن
outgoing U صادر شونده
emitted U صادر کردن
promulge U صادر کردن
emits U صادر کردن
send out U صادر کردن
issuable U صادر کردنی
emanate U صادر شدن
emanating U صادر شدن
emanates U صادر شدن
emanated U صادر شدن
exporting U صادر کردن
emanative U صادر شونده
issued U صادر کردن
exported U صادر کردن
export U صادر کردن
issued U صادر شدن
issue U صادر شدن
issues U صادر کردن
issues U صادر شدن
pronounces U صادر کردن
pronounce U صادر کردن
issue U صادر کردن
pass a sentence U حکم صادر کردن
re export U دوباره صادر کردن
issue a warning U اخطار صادر کردن
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
to issue instructions U دستور صادر کردن
certificates U گواهی صادر کردن
certificate U گواهی صادر کردن
to smuggle out U قاچاقی صادر کردن یافرستادن
underwrite U پذیره نویسی صادر کردن
underwrites U پذیره نویسی صادر کردن
underwritten U پذیره نویسی صادر کردن
underwrote U پذیره نویسی صادر کردن
ago U : صادر شدن پیش رفتن
underwriting U پذیره نویسی صادر کردن
chartering U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
charter U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
broadcasts U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
charters U پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
broadcast U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
protests U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
interrupting U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
prescript U امر صادر شده تجویز شده
i signal U پیام ای
signalled U پیام
signaled U پیام
signal U پیام
mssg U پیام
messages U پیام
message U پیام
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
error message U پیام خطانما
privacy U استقلال پیام
drafter U نویسنده پیام
end of message U انتهای پیام
drafter U منشی پیام
buries U کد کردن پیام
burying U کد کردن پیام
bodies U متن پیام
bury U کد کردن پیام
radiotelegram U پیام تلگرافی
clear text U پیام کشف
signal center U مرکز پیام
communicator U پیام دهنده
mayday U پیام اضطراری
som U اغاز پیام
to send a message U پیام فرستادن
start of message U اغاز پیام
dummy message U پیام فریبنده
dummy message U پیام دروغی
beginning of message U شروع پیام
telephone message U پیام تلفنی
routine message U پیام عادی
sender U فرستنده پیام
video signal U پیام ویدئو
code message U پیام رمز
signal generator U پیام ساز
cryptogram U پیام پنهانی
end of massage U انتهای پیام
ems dispatch U پیام امس
wilco U پیام را فهمیدم
senders U فرستنده پیام
maydays U پیام اضطراری
signal tracing U ردگیری پیام
diagnostic massage U پیام تشخیصی
heliogram U پیام افتابی
plain text U پیام کشف
plaindress U پیام کشف
message retrieval U استخراج پیام
transmissions U ارسال پیام
transmission U ارسال پیام
message retrieval U بازیابی پیام
flash message U پیام انی
blanking signal U پیام خاموشی
procedure message U پیام عادی
message source U منبع پیام
message source U منشاء پیام
message switching U پیام گزینی
fox message U پیام دوباره
headings U سرلوحه پیام
general message U پیام عمومی
message book U دفتر پیام
message feedback U بازخورد پیام
heading U سرلوحه پیام
monochrome signal U پیام تکرنگ
message heading U عنوان پیام
message center U مرکز پیام
message queuing U صف بندی پیام
immediate message U پیام فوری
body U متن پیام
basegram U پیام از ساحل
endings U خاتمه پیام
encode U کد کردن پیام
meteorological message U پیام هواسنجی
intelligence signal U پیام خبری
encodes U کد کردن پیام
brightness signal U پیام روشنایی
procedure message U پیام معمولی
q signal U پیام کیو
burst pedestal U پایه پیام
color burst pedestal U پایه پیام
ending U خاتمه پیام
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com