English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
error choice technique U شیوه خطا گزینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Gigantic Order U [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
line switching U خط گزینی
monogamy U یک شو گزینی
monogyny U یک زن گزینی
canalization U ره گزینی
personnel selection U کارمند گزینی
accommodation U بوم گزینی
regioselectivity U جهت گزینی
object choice U شیئی گزینی
permselectivity U نفوذ گزینی
branching U شاخه گزینی
channelling U راه گزینی
item selection U پرسش گزینی
accommodations U بوم گزینی
domiciliation U مسکن گزینی
monandry U یک همسر گزینی
message switching U پیام گزینی
switching U راه گزینی
drive channelling U راه گزینی سائق
switch theory U نظریه راه گزینی
switching center U مرکز راه گزینی
polygyny U چند زوجه گزینی
switching network U شبکه راه گزینی
bank switching U راه گزینی محدوده
context switching U راه گزینی قرینه
circuit switching U راه گزینی مداری
word choice test U ازمون واژه گزینی
line switching U راه گزینی خطی
switching variable U متغیر راه گزینی
automatic mode switching U راه گزینی حالت خودکار
packet switching U راه گزینی بسته کوچک
automatic message switching U راه گزینی خودکار پیام
self selection U انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
style U شیوه
process U شیوه
devices U شیوه
device U شیوه
habitude U شیوه
do U شیوه
styling U شیوه
idiom U شیوه
idioms U شیوه
methode U شیوه
styled U شیوه
styles U شیوه
processes U شیوه
order U شیوه
methods U شیوه
method U شیوه
custom U شیوه
procedures U شیوه ها
approaches U شیوه
approached U شیوه
approach U شیوه
practice U شیوه
practices U شیوه ها
norm U شیوه
norms U شیوه
procedure U شیوه
mode U شیوه
techniques U شیوه
technique U شیوه
modes U شیوه
pattern U شیوه
patterns U شیوه
vibrational mode U شیوه ارتعاش
orientalizing style U شیوه خاورمابی
mode of production U شیوه تولید
mode of vibration U شیوه ارتعاش
research method U شیوه پژوهش
severe style U شیوه جدی
technic U صناعت شیوه
endorcement procedure U شیوه اجرا
method U ایین شیوه
elocution U شیوه سخنوری
civics U شیوه کشورداری
paced U شیوه تندی
penned U شیوه نگارش
mentality U شیوه اندیشه
paces U شیوه تندی
pace U شیوه تندی
pen U شیوه نگارش
modus vivendi U شیوه زیست
tactic U رزم شیوه
pens U شیوه نگارش
penning U شیوه نگارش
modus operandi U شیوه کار
methods U ایین شیوه
shaken U موافق شیوه
employment practice U شیوه استخدامی
oratory U شیوه سخنرانی
flopping U شیوه فاسبوری
mentalities U شیوه اندیشه
procedure U روش شیوه
flops U شیوه فاسبوری
flopped U شیوه فاسبوری
flop U شیوه فاسبوری
cloze technique U شیوه بندش
sound practices U شیوه های درست
preferred cognitive mode U شیوه شناختی مرجح
prestressing method U شیوه پیش تنیدگی
holtzman inkblot technique U شیوه لکههای هولتسمان
iconic mode U شیوه تصویرسازی حسی
flooding technique U شیوه غرقه سازی
assets liabilities technique U شیوه محاسن- معایب
concertina fold U شیوه تا کردن کاغذ
modulus operadi U شیوه با طرز کار
pace U شیوه گام برداشتن
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
gait U شیوه راه رفتن
lever watch U شیوه بکار بردن
paces U شیوه گام برداشتن
prototaxic mode U شیوه ادراکی ابتدایی
paced U شیوه گام برداشتن
modality U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Giant Order U شیوه غول ستونی [معماری]
arch order U [شیوه ی ستون بندی طاق]
leverage U شیوه بکار بردن اهرم
flamboyant gothic U شیوه گوتیک شعله اسا
impasto U شیوه رنگ زنی غلیظ
eastern cut off U شیوه قیچی پرش ارتفاع
parataxic mode U شیوه ادراکی خود- محوری
polygamy U چند همسری چند همسر گزینی
virgilian U به شیوه virgil شاعر نامی روم
orientalize U شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
idiosyncratic U وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
copiers U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copier U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
tactic U جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
Religion was portrayed in a negative way. U دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
latinity U شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
The means of payment will appear unchanged. U شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
point style U شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
mannerist U کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
object method of teaching U شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
polyandry U چند شوهری چند شو گزینی
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
megapode U یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
pop goes the weasel U یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
box and one U دفاع به شیوه چهار جا گیر ویک یار گیر
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
oil on canvas [painting technique] U رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com