Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
that is no bed of roses
U
شیره گلو سوزی نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
that is no bed of roses
U
اش دهن سوزی نیست
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
holocausts
U
همه سوزی
holocaust
U
همه سوزی
pre ignition
U
پیش سوزی
thurification
U
بخور سوزی
self ignition
U
خود سوزی
heart ache
U
سینه سوزی
helium burning
U
هلیوم سوزی
hydrogn burning
U
ئیدروژن سوزی
holocausts
U
اتش سوزی همگانی
holocaust
U
اتش سوزی همگانی
fire alarm telegraph
U
تلگراف اتش سوزی
fire insurance
U
بیمه اتش سوزی
conflagration
U
اتش سوزی بزرگ
conflagrations
U
اتش سوزی بزرگ
fire control
U
جلوگیری از اتش سوزی
firetrap
U
ساختمان مستعد اتش سوزی
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
incendiary
U
سبب اتش سوزی ذوب کننده
fire escapes
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
there is a fire opposites
U
در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
petroleur
U
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
saps
U
شیره
juice
U
شیره
sap
U
شیره
oozing
U
شیره
juices
U
شیره
extracting
U
شیره
extracts
U
شیره
extract
U
شیره
sapless
U
بی شیره
sirup
U
شیره
extracted
U
شیره
ooze
U
شیره
oozes
U
شیره
emulsions
U
شیره
emulsioning
U
شیره
molasses
U
شیره
oozed
U
شیره
syrup
U
شیره
syrups
U
شیره
sapped
U
شیره
emulsion
U
شیره
emulsioned
U
شیره
juiceless
U
بی شیره
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
juiciest
U
شیره دار
milked
U
شیره گیاهی
extract of malt
U
شیره سمنوی جو
sappy
<adj.>
U
شیره دار
juicier
U
شیره دار
milk
U
شیره گیاهی
juicy
U
شیره دار
gentian bitter
U
شیره کوشاد
gastric juice
U
شیره معده
extract of rhubard
U
شیره ریوند
gravy
U
شیره گوشت
indican
U
شیره نیل
almond emulsion
U
شیره بادام
molasses
U
شیره قند
milking
U
شیره گیاهی
saps
U
شیره کشیده از
sap
U
شیره گیاهی
viscosity
U
شیره داری
sap
U
شیره کشیده از
spiel
U
شیره مالی
soy sauce
U
شیره یا سس سویا
sapped
U
شیره گیاهی
sapped
U
شیره کشیده از
saps
U
شیره گیاهی
milks
U
شیره گیاهی
latex
U
شیره گیاهی
treacle
U
شیره قند
sap wood
U
شیره گیاهی
lymph
U
شیره غذایی
suck
U
شیره کسی را کشیدن
sucks
U
شیره کسی را کشیدن
pancreatin
U
دیاستاز شیره لوزالمعده
syrup
U
شیره یاشهد زدن به
sirup
U
شیره یاشهد زدن به
maple syrup
U
عصاره یا شیره افرا
syrups
U
شیره یاشهد زدن به
sucked
U
شیره کسی را کشیدن
theriac
U
پادزهر شیره قند
milks
U
دوشیدن شیره کشیدن از
milking
U
دوشیدن شیره کشیدن از
milked
U
دوشیدن شیره کشیدن از
milk
U
دوشیدن شیره کشیدن از
spiel
U
شیره مالی کردن
maple syrup
U
شیره افرا
[غذا و آشپزخانه]
stum
U
شیره انگور باده تازه
steapsin
U
لیپاز شیره لوز المعده
distillation
U
شیره کشی عصاره گیری
chylaceous
U
شیره مانند قیلوس وار
To pull the wool over someones eyes .
U
سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
maple syrup
U
شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
orgeat
U
شربت بهار نارنج با شیره بادام
peptic gland
U
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
maple sugar
U
شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
fire fighting
U
عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
toddies
U
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
toddy
U
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
maple candy
U
آب نبات شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
emulsion injection
U
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
lactuarium
U
شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
kino
U
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
alburnum
U
طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
common wall
U
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
carthamin
U
رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
carminic acid
U
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
jointer
U
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
secondary
U
نیست
It's not new.
نو نیست.
temporary storage
U
می نیست
he is not of our number
U
از ما نیست
auxiliary
U
نیست
auxiliaries
U
نیست
aint
U
نیست
he takes no notice of it
U
نیست
storage
U
می نیست
it is well enough
U
بد نیست
Plug and Play
U
یچ نیست
isn't
U
نیست
he knows a thing or two
U
بی تجربه نیست
it is unsuitable
U
مناسب نیست
Such is not the case . That is not so.
U
اینطور نیست
it's only me
U
کسی نیست
it is unnecessary
U
لازم نیست
it is not half bad
U
هیچ بد نیست
sacred cow
<idiom>
U
چارهای نیست
it is not in good workingorder
U
دایر نیست
it is nothing out of the way
U
غریب نیست
it lies beyond his competence
U
در صلاحیت او نیست
it needs not
U
لازم نیست
It is not advisable . It is inexpedient.
U
صلاح نیست
it is immaterial
U
چیزی نیست
I dont remember ( recall ) .
U
یادم نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .
U
مردش نیست
He goes on and on . He is most persistent .
U
ول کن معامله نیست
he has nothing in him
U
کسی نیست
he is not in it
U
داخل نیست
he is a bad husband
U
صرفه جو نیست
he is none of my friends
U
او از دوستان من نیست
he is rather i. than sick
U
ناخوش نیست
he is out of huomor
U
سر دماغ نیست
he is out of huomor
U
سر خلق نیست
he is not willing to go
U
نیست برود
There is nothing wrong with you . You are all right .
U
هیچیت نیست
it has escaped my remembrance
U
یاد نیست
close the door please
U
اگرزحمت نیست
cold is merely privative
U
گرما نیست
inextinct
U
نیست نشده
if you please
U
اگرزحمت نیست
dont mention it
U
چیزی نیست
no matter
U
چیزی نیست
no object
U
چیزی نیست
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
Nevermind!
U
مهم نیست !
he is out of his senses
U
بهوش نیست
no wonder
<idiom>
U
تعجبی نیست
niet le fait
U
کار او نیست
the ice is treach erous
U
یخ محکم نیست
no hurry
U
عجلهای نیست
there is no hurry
U
عجلهای نیست
there is no hurry
U
شتابی نیست
no trouble
U
زحمتی نیست
that is not it
U
این نیست
thereis no end to it
U
انراپایانی نیست
to make no mention of
U
ذکری از ان نیست
There is no hot water
U
آب گرم نیست.
ought not
U
شایسته نیست
needn't
U
لازم نیست
static
U
که پویا نیست
It's not new.
جدید نیست.
you are written
U
حق با شما نیست
no sweat
<idiom>
U
مشکلی نیست
It is all right . It is o. k.
U
طوری نیست
my health is tolerable
U
حالم بد نیست
that depends
U
معلوم نیست
that is wrong
U
درست نیست
It cant be helped.
U
چاره ای نیست
nihilism
U
نیست انگاری
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
that is not my a
U
این کارمن نیست
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
i dont care a pin
U
مرا پروایی نیست
iam pretty well
U
نسبه حالم بد نیست
this is not fair
U
این انصاف نیست
to put out of the way
U
سربه نیست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com