English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jousts U نیزه بازی سواره
jousting U نیزه بازی سواره
jousted U نیزه بازی سواره
joust U نیزه بازی سواره
cavalcade U سواری گردش سواره
cavalcades U سواری گردش سواره
fencing U مسابقه شمشیربازی
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
fencing time U زمان مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
jumping event U مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
guarding U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
grains U نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
lug out U تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> U آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole U نیزه پرش با نیزه
poles U نیزه پرش با نیزه
fence U شمشیربازی
escrime U شمشیربازی
fences U شمشیربازی
salle d'armes U زمین شمشیربازی
master off U استاد شمشیربازی
field of play U پیست شمشیربازی
escrime U شمشیربازی کردن
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
piste U زمین شمشیربازی 2 در 41متر
lanista U شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
strip U سطح پیست شمشیربازی
shinai U خیزران شمشیربازی ژاپنی
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
ground judge U داور زمین شمشیربازی
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
kendo U شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
singlestick U چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
centric U وسطی
mediating U وسطی
mounted U سواره
mediates U وسطی
medial U وسطی
mediate U وسطی
mediated U وسطی
middle finger U وسطی
mean U وسطی
meaner U وسطی
roadways U سواره رو
median U وسطی
meanest U وسطی
roadway U سواره رو
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fence off U کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
novices U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice U جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
middles U میانی وسطی
horseman U سواره نظام
mediaeval ages U قرون وسطی
ride U گردش سواره
rides U گردش سواره
dismounted U غیر سواره
dismounted U به طورغیر سواره
meddles U میانی وسطی
cavalry U سواره نظام
middle U میانی وسطی
to ride one down U سواره بکسی
the dark ages U قرون وسطی
horse U سواره نظام
dragoons U سواره نظام
dragoon U سواره نظام
foot infantry U غیر سواره
meddle U میانی وسطی
middle succession U توالی وسطی
yeomanry U سواره نظام
horseback archery U تیراندازی سواره
mid U میانی وسطی
Middle Ages U قرون وسطی
mid- U میانی وسطی
mounted messenger U پیک سواره
medius U انگشت وسطی
medival ages U قرون وسطی
overridden U سواره گذشتن از
override U سواره گذشتن از
overrides U سواره گذشتن از
overrode U سواره گذشتن از
meddled U میانی وسطی
ironside U نام سواره نظام
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
dragonnades U بوسیله سواره نظام
medizeval history U تاریخ قرون وسطی
phylarch U فرمانده سواره نظام
middle lintel in window U الت وسطی پنجره
middle name U نام وسطی-اسموسطین
bucks U دولادولا رفتن سواره نظام
buck U دولادولا رفتن سواره نظام
mesoderm U لایه وسطی جرثومه میانپوست
dragoons U سواره نظام راهدایت کردن
yeomanry U سواره نظام سرباز داوطلب
cornetcy U پرچم داری سواره نظام
dragoon U سواره نظام راهدایت کردن
equites U سواره نظام صاحب امتیاز
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
pennon U پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
longbows U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
pindari U غارتگر سواره درهندوستان درسدههای 71و 81
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
dromond U کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
wimple U روسری زنان قرون وسطی چرخ
longbow U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
galley U کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
chevalier U سرباز سواره نظام و مسلح سوار
ranger U تفنگ دار سواره هنگ سوار
rangers U تفنگ دار سواره هنگ سوار
medievalist U متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
chien-assis U [پنجره زیر شیروانی مینیاتوری در قرون وسطی]
templar U عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
ballistraria U [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
balistraria U [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
tower house U قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
cantherius U [تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
canterius U [تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
mounted U به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
petronel U یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
calf's tongue U [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
sabretache U خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dart نیزه
harpoons U نیزه
gavelock U نیزه
lanced U نیزه
javelin U نیزه
lances U نیزه
pic U نیزه
shafts U نیزه
lancing U نیزه
spear U نیزه
harpoon U نیزه
shaft U نیزه
lance U نیزه
darted U نیزه
darting U نیزه
spears U نیزه
halbert U نیزه
halberd U نیزه
spearing U نیزه
speared U نیزه
lancer U نیزه زن
butt shaft U نیزه
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
spearman U نیزه دار
lancer U نیزه دار
lancelet U نیزه ماهی
javelineer U نیزه دار
javelin thrower U پرتابگر نیزه
throwing the javelin U پرتاب نیزه
javelin throw U پرتاب نیزه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com