English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in flower U شکوفه کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
Millefleurs design U طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
Other Matches
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
overblown U پر از شکوفه
blossomless U بی شکوفه
budded U شکوفه
chrysalises U شکوفه
chrysalis U شکوفه
flower U شکوفه
blossoms U شکوفه
abloom U پر شکوفه
blossomed U شکوفه
blossom U شکوفه
flowers U شکوفه
noctiflorous U شب شکوفه کن
blossoming U شکوفه
bud U شکوفه
blooms U شکوفه
bloomed U شکوفه
bloom U شکوفه
flower bud U شکوفه
buds U شکوفه
bloom U شکوفه کردن
blooms U شکوفه کردن
blowier U شکوفه کننده
anthesis U غرق شکوفه
bloomed U شکوفه کردن
flowering U شکوفه دار
flower U شکوفه دادن
flowers U شکوفه دادن
blooming U شکوفه دهنده
in flower U دارای شکوفه
in bloom U شکوفه دار
bud U تکمه شکوفه کردن
buds U تکمه شکوفه کردن
florescence U فصل شکوفه اوری
budded U تکمه شکوفه کردن
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
blossom design U طرح شکوفه دار در طرح فرنگ و فرش چین
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
effloresce U شکوفه کردن شوره کردن
infusions U دم کرده
puff pastry U پف کرده
beastby U کرده
souffles U پف کرده
soufflTs U پف کرده
infusion U دم کرده
bouffant U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
tumid <adj.> U پف کرده
puffed <adj.> U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
off the trail U پی گم کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
gelid U یخ کرده
souffle U پف کرده
unconsciously U غش کرده
unconscious U غش کرده
bloat U پف کرده
swollen U ورم کرده
farci U دلمه کرده
whey U شیرچرخ کرده
enrooted U ریشه کرده
protuberant U باد کرده
begotten U تولید کرده
iced U خنک کرده
intumescent U باد کرده
fled U فرار کرده
swollen U اماس کرده
purified U پاک کرده
they have done their work U را کرده اند
farcie U دلمه کرده
ghee U کره اب کرده
fucate U رنگ کرده
fubsy U قوز کرده
tumid U اماس کرده
sawn U اره کرده
fretty U اماس کرده
refined U تمیز کرده
picked U پاک کرده
chose U انتخاب کرده
iced ppa U خنک کرده
fecit U درست کرده
farthingale U دامن پف کرده
testate U وصیت کرده
ghi U کره اب کرده
risen U طلوع کرده
deep rooted U ریشه کرده
I have a flat [tire] . U من پنچر کرده ام.
nodular U ورم کرده
off the track U ازخط پی گم کرده
smoothfaced U صاف کرده
strained U صاف کرده
self taught U تحصیل کرده
blubbery U ورم کرده
baggily U بطورباد کرده
overage U کم رشد کرده
bendon U نیت کرده
distent U ورم کرده
let it be done U کرده شود
pulled U خشک کرده
educated U تحصیل کرده
intumescent U اماس کرده
inwrought U از تو کار کرده
it is very easily done U کرده میشود
rooted U ریشه کرده
sweated U عرق کرده
mistaken U اشتباه کرده
grown U رشد کرده
clarified U صاف کرده
he is worn with travel U سفراوراخسته کرده
beheld U مشاهده کرده
billowy U باد کرده
puffed <adj.> U ورم کرده
fried U سرخ کرده
grown-up U رشد کرده
worked [been successful] <past-p.> U کار کرده
puffed <adj.> U باد کرده
tumescent U ورم کرده
puffed out <adj.> U باد کرده
full-grown U رشدکامل کرده
airless U گرفته یا دم کرده
hidden U پنهان کرده
getting U کسب کرده
grown-ups U رشد کرده
inveterate U ریشه کرده
restrained U لگام کرده
tinned U قوطی کرده
decorated U زینت کرده
knotted U ازدحام کرده
puffed out <adj.> U ورم کرده
wedded U ازدواج کرده
puffy <adj.> U ورم کرده
tumid <adj.> U ورم کرده
carpeted U فرش کرده
turgid <adj.> U ورم کرده
gets U کسب کرده
indrawn U جذب کرده
deep-rooted U ریشه کرده
ventricular U باد کرده
turgid <adj.> U آماس کرده
puffed <adj.> U آماس کرده
painted U رنگ کرده
puffed out <adj.> U آماس کرده
puffy <adj.> U آماس کرده
unruffled U ارام کرده
turgid <adj.> U باد کرده
tumid <adj.> U آماس کرده
get U کسب کرده
blown U ورم کرده
shots U اصابت کرده
full grown U رشدکامل کرده
shot U اصابت کرده
began U شروع کرده
bunged up U باد کرده
tumid <adj.> U باد کرده
puffy <adj.> U باد کرده
warm infusion U چیز دم کرده
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Now you are picking on me. U حالادیگر به من بند کرده ای
newlywed U تازه ازدواج کرده
grenadine U مرغ دلمه کرده
cecils U قیمه سرخ کرده
I have lost my wallet . U کیف پولم را گه کرده ام
dried fruit U میوه خشک کرده
He has got too big for his boots . He tends to swagger . It has gone to his head . U خودش را گه کرده است
magdalen or lene U فاحشه توبه کرده
cursed with porerty U نفرین کرده به گدایی
fresco a wall U دیوار سفید کرده را
cowslip tea U گل گاو زبان دم کرده
clerisy U طبقه تحصیل کرده
broiled meat U گوشت سرخ کرده
cultured U مهذب تحصیل کرده
forgotten U فراموش کرده یا شده
begun U شروع کرده یا شده
neutralized U بیطرف کرده شده
a fried sausage U یک سوسیس سرخ کرده
angriest U ورم کرده دژم
frying U گوشت سرخ کرده
fry U گوشت سرخ کرده
they are on strike U اعتصاب کرده اند
borne U تحمل کرده یاشده
tumescent U اماس کرده اماسیده
angry U ورم کرده دژم
The door is jammed. در گیر کرده است.
you are mistaken U اشتباه کرده اید
angrier U ورم کرده دژم
foreseen U پیش بینی کرده
the tribes are all up U طغیان کرده اند
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
fries U گوشت سرخ کرده
self educated U پیش خودتحصیل کرده
school drop out U ترک تحصیل کرده
tumid U ورم کرده متورم
saute U در روغن سرخ کرده
made-up U مصنوعی بزک کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com