English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dumbarton oaks conference U شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
United Nations U سازمان ملل متحد
united nations organization U سازمان ملل متحد
u.n. U سازمان ملل متحد
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
they rushed into the room U ریختند توی اطاق
they rushed out of the room U از اطاق بیرون ریختند
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Soviets U شوروی
Soviet U شوروی
deliberative U شوروی
soviet economy U اقتصاد شوروی
the soviet republics U جماهیر شوروی
Kremlin U دولت شوروی
consultative U شورایی شوروی
Soviet Union U اتحاد شوروی
sovietization U انطباق با رژیم شوروی
Union of Soviet Socialist Republics U اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
bear U لقب روسیه ودولت شوروی
bears U لقب روسیه ودولت شوروی
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
kernel U شالوده
substructures U شالوده
pier foundation U شالوده پی
skeletons U شالوده
skeleton U شالوده
textures U شالوده
ground plans U شالوده
texture U شالوده
ground plan U شالوده
substructure U شالوده
infrastructure U شالوده
foundation trench U شالوده
pedestals U شالوده
nitty-gritty U شالوده
erection U شالوده
erections U شالوده
kernels U شالوده
foundation U شالوده
pedestal U شالوده
footing U شالوده
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
pile foundation U شالوده شمعی
strip footing U شالوده نواری
earthquake proof foundation U شالوده ضد زلزله
combined footing U شالوده مرکب
sole U شالوده تنها
foundation U شالوده اصل
base course U لایه شالوده
road foundation U شالوده راه
footstone U سنگ شالوده
soles U شالوده تنها
foot stone U سنگ شالوده
skeletonizer U شالوده ریز
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
structure U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
pedestal U پایه مجسمه شالوده
skeletonize U شالوده چیزی راریختن
flexible footing U شالوده انعطاف پذیر
pedestals U پایه مجسمه شالوده
investigation of foundation conditions U تحقیق شرایط شالوده
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
ill founded U دارای شالوده یا اساس بد بی پروپا
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Marasali U ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
associate U متحد
associating U متحد
federates U متحد
allied U متحد
federated U متحد
federate U متحد
confederates U متحد
confederate U متحد
federating U متحد
associates U متحد
associated U متحد
married U متحد
in league U متحد
ones U متحد
conjunct U متحد
federal U متحد
corporate U متحد
unified U متحد
united U متحد
one U متحد
caucasus U منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
running mate U متحد انتخاباتی
realigns U متحد شدن
realign U متحد شدن
running mates U متحد انتخاباتی
nexus U گروه متحد
uniting U متحد کردن
unites U متحد کردن
unite U متحد کردن
unifying U متحد کردن
close-knit U صمیمی و متحد
unitive U متحد کننده
accrete U متحد کردن
feudist U متحد دشمن
ally U متحد کردن
realigning U متحد شدن
federating U متحد کردن
federates U متحد کردن
realigned U متحد شدن
to make common cause U متحد شدن
federated U متحد کردن
unified command U فرماندهی متحد
allying U متحد کردن
federate U متحد کردن
unifier U متحد کننده
unify U متحد کردن
unifies U متحد کردن
band U متحد شدن
unified U متحد شده
uniform U متحد الشکل
band U متحد کردن
uniforms U متحد الشکل
bands U متحد کردن
bands U متحد شدن
concentric U متحد المرکز
herding U متحد کردن گروه
federalization U تشکیل کشورهای متحد
charter of the united nations U منشور ملل متحد
realigning U مجددا متحد شدن
join U گراییدن متحد کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
realign U مجددا متحد شدن
consociate U متحد کردن پیوستن
realigns U مجددا متحد شدن
herd U متحد کردن گروه
joined U گراییدن متحد کردن
herds U متحد کردن گروه
unified U یکپارچه فرماندهی متحد
joins U گراییدن متحد کردن
realigned U مجددا متحد شدن
leagues U اتحاد متحد کردن
league U اتحاد متحد کردن
trigraph U سه حرف متحد التلفظ
herded U متحد کردن گروه
potsdom agreement U موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
to unionize [American E] U متحد کردن [مثال کارگران]
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
to unionise [British E] U متحد کردن [مثال کارگران]
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
federating U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizing U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federates U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizes U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federated U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionised U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federate U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
unionising U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
annulus U فضای بین دوایر متحد المرکز
unionization U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
united nations high commissioner U مامور عالی ملل متحد برای اوارگان
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
united court of customs U appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
filikli U [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
organisms U سازمان
organism U سازمان
structuring U سازمان
structures U سازمان
departments U سازمان
inst U سازمان
institution U سازمان
organizations U سازمان
structure U سازمان
machinery U سازمان
department U سازمان
system U سازمان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com