Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To be world famous . To enjoy an international reputation.
U
شهرت جهانی داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oecumenicity
U
شهرت جهانی
Italian stucco is world famous .
U
گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
repute
U
شهرت داشتن
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
ecumenical
U
جهانی
worldwide
U
جهانی
planetary
U
جهانی
global
U
جهانی
globally
U
جهانی
other-worldly
U
آن جهانی
sublunary
U
این جهانی
world power
U
قدرت جهانی
worldly
U
این جهانی
world cup
U
جام جهانی
world liquidity
U
نقدینگی جهانی
inframundane
U
زیر جهانی
world bank
U
بانک جهانی
universalize
U
جهانی کردن
sublunar
U
این جهانی
universal time
U
ساعت جهانی
universal set
U
مجموعه جهانی
international coulomb
U
کولن جهانی
antemundane
U
پیش از جهانی
mundane
U
این جهانی
international morse code
U
مورس جهانی
world simulation
U
همانندسازی جهانی
cosmopolite
U
سرتاسر جهانی
world-class
U
در سطح جهانی
earthliness
U
جهانی بودن
epidemic
U
عالمگیر جهانی
continental code
U
مورس جهانی
epidemics
U
عالمگیر جهانی
cosmopolite
U
شخصیت جهانی
premundane
U
پیش از جهانی
fleshly
U
جهانی دنیوی
world class
U
در سطح جهانی
universal
U
جامع جهانی
world wars
U
جنگ جهانی
world war
U
جنگ جهانی
Univ
U
به طور جهانی
Univ
U
مخفف جهانی
universal
U
جهانی دنیایی
world war ii
U
جنگ جهانی دوم
universal character set
U
مجموعه کاراکترهای جهانی
world war i
U
جنگ جهانی اول
ski world cup
U
جام جهانی اسکی
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
world federalist
U
طرفدار حکومت جهانی
time zones
U
منطقه ساعتی جهانی
time zone
U
منطقه ساعتی جهانی
terrestrial
U
این جهانی دنیوی
world record holder
U
دارنده رکورد جهانی
international units
U
واحدهای جهانی برق
georef grid
U
مختصات جغرافیایی جهانی
Internet
U
شبکه جهانی اینترنت
atlas grid
U
شبکه بندی جهانی
great power
U
قدرت بزرگ جهانی
golf world cup
U
جام جهانی گلف
prestige
U
شهرت
conspicuousness
U
شهرت
celebrity
U
شهرت
famousness
U
شهرت
odors
U
شهرت
odour
U
شهرت
odours
U
شهرت
grapevine
U
شهرت
celebrities
U
شهرت
unknown
U
بی شهرت
emprise
U
شهرت
notability
U
شهرت
report
U
شهرت
fameless
U
بی شهرت
reported
U
شهرت
reports
U
شهرت
name
U
شهرت
titles
U
شهرت ها
names
U
شهرت ها
title
U
شهرت
names
U
شهرت
name
U
شهرت
odor
U
شهرت
stand
U
شهرت
hearsay
U
شهرت
grapevines
U
شهرت
reputation
U
شهرت
popularity
U
شهرت
illustrousness
U
شهرت
illustriousness
U
شهرت
renown
U
شهرت
fame
U
شهرت
unknowns
U
بی شهرت
publicity
U
شهرت
reputations
U
شهرت
universal declaration of human rights
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
world federation of trade unions
U
فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
international bill of the right of man
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
universal transverse mercator
U
سیستم تصویر جهانی مرکاتور
avco cup
U
جام جهانی انجمن هاکی
names
U
نام و شهرت
name
U
نام و شهرت
estimating
U
قیمت شهرت
posthumous fame
U
شهرت پس از مرگ
estimates
U
قیمت شهرت
to get fame
U
شهرت یافتن
estimated
U
قیمت شهرت
estimate
U
قیمت شهرت
unpopularity
U
عدم شهرت
attribute
U
شهرت افتخار
esteem
U
شهرت ارجمندشمردن
bad reputation
U
سوء شهرت
standing
U
دوام شهرت
To become famous (renowned).
U
شهرت یا فتن
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
attributes
U
شهرت افتخار
attributing
U
شهرت افتخار
reputable
U
قابل شهرت
post war consumption functions
U
توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
world federalism
U
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
wcce
U
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
to win fame
U
شهرت پیدا کردن
to shoot to fame
<idiom>
U
ناگهانی به شهرت رسیدن
rehabilitation
U
احیای شهرت یااعتبار
immortalised
U
شهرت جاویدان دادن به
immortalises
U
شهرت جاویدان دادن به
to publish abroad
در همه جا شهرت دادن
immortalising
U
شهرت جاویدان دادن به
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
notbility
U
شهرت قابل ملاحظگی
immortalizes
U
شهرت جاویدان دادن به
immortalizing
U
شهرت جاویدان دادن به
immortalized
U
شهرت جاویدان دادن به
publish abroad
U
در همه جا شهرت دادن
immortalize
U
شهرت جاویدان دادن به
grids
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
campaign clasp
U
نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
establishing
U
شهرت یامقامی کسب کردن
to damage somebody's good reputation
U
به شهرت کسی خسارت زدن
All is ephemeral , the fame and the famous .
U
شهرت ومشهور هردو درگذرند
immortalization
U
اعطای نام یا شهرت جاودانی
establishes
U
شهرت یامقامی کسب کردن
establish
U
شهرت یامقامی کسب کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
They are famed for their courage.
U
بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
It is not much of a reputation (status symbol) for one.
U
اینهم برای آدم شهرت نشد
to build up areputation
U
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
vindication
U
اعاده حیثیت
[مثال شهرت یا آبرو ...]
his standing with his colleagues
U
شهرت او
[مرد ]
میان همکاران خود
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
Where shall we be if another world war breaks out ?
U
اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
letter de chancellerie
U
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
The town is famous for its hot springs .
U
این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
He acquired kudos by appearing on television.
U
او
[مرد]
با ظاهر شدن در تلویزیون جلال
[شهرت]
به دست آورد.
staked
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
cold war
U
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
yalta conference
U
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
international
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
internationals
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
to win one's spurs
U
بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com