Total search result: 201 (19 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
keystroke U |
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
call off U |
فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار |
 |
 |
microwriter U |
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر |
 |
 |
qwerty U |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
 |
 |
alt key U |
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی |
 |
 |
teleprint U |
کلید تایپ تله تایپ |
 |
 |
at U |
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد |
 |
 |
upper case U |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
 |
 |
sizes U |
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص |
 |
 |
size U |
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص |
 |
 |
computations U |
نتیجه شمارش محاسبه |
 |
 |
computation U |
نتیجه شمارش محاسبه |
 |
 |
number cruncher U |
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه |
 |
 |
chord keying U |
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری |
 |
 |
cut corners <idiom> U |
[زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است] |
 |
 |
scanned U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
scan U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
scans U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U |
اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن] |
 |
 |
to make a typing error [mistake] U |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
 |
 |
to make a typo [American E] U |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
 |
 |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
 |
 |
primary key |
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.] |
 |
 |
basis of freight U |
پایه محاسبه هزینه حمل |
 |
 |
menus U |
لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر |
 |
 |
menu U |
لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر |
 |
 |
scratch one's back <idiom> U |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
 |
 |
dos U |
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است |
 |
 |
profit centre U |
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد |
 |
 |
cyphers U |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
 |
 |
ciphers U |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
 |
 |
cipher U |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
 |
 |
routing U |
لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router |
 |
 |
computes U |
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر |
 |
 |
compute U |
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر |
 |
 |
computed U |
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر |
 |
 |
populate U |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
 |
 |
populates U |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
 |
 |
populating U |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
 |
 |
Apple Key U |
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است |
 |
 |
public U |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
 |
 |
public U |
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن . |
 |
 |
hemacytometer U |
اسبابی برای شمارش گویچههای خون |
 |
 |
breaks U |
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل |
 |
 |
break U |
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل |
 |
 |
arithmetic logic unit U |
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق |
 |
 |
calculated U |
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست |
 |
 |
calculate U |
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست |
 |
 |
calculates U |
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست |
 |
 |
alu U |
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق |
 |
 |
clock method U |
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت |
 |
 |
buttoning U |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
 |
 |
button U |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
 |
 |
buttoned U |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
 |
 |
end U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
ended U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
ends U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
insertion point U |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
 |
 |
keystroke U |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
 |
 |
teleprint U |
تایپ کننده تله تایپ |
 |
 |
robots U |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
 |
 |
robot U |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
 |
 |
menus U |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
 |
 |
menu U |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
 |
 |
wordprocessing U |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
 |
 |
mission , oriented U |
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت |
 |
 |
combinatorics U |
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی |
 |
 |
key |
ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند |
 |
 |
xt U |
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند |
 |
 |
precedence U |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
 |
 |
flops U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
flopping U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
flopped U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
flop U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
labor of love <idiom> U |
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول |
 |
 |
backwards U |
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون |
 |
 |
backward U |
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون |
 |
 |
design maximum weight U |
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما |
 |
 |
mflops U |
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود |
 |
 |
capacity cost U |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
 |
 |
busy U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busied U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busier U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busies U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busiest U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busying U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
MIP mapping U |
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده |
 |
 |
DX U |
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری |
 |
 |
practical extraction and report language U |
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند |
 |
 |
options U |
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC |
 |
 |
option U |
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC |
 |
 |
kluge U |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
 |
 |
kludge U |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
 |
 |
user cost of capital U |
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی |
 |
 |
wimps U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
 |
 |
wimp U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
 |
 |
Klamath U |
نام کد برای گونه کم هزینه پردازنده Intel pention |
 |
 |
help U |
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی |
 |
 |
helped U |
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2- |
 |
 |
help U |
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2- |
 |
 |
helps U |
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی |
 |
 |
helps U |
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2- |
 |
 |
key |
کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد. |
 |
 |
programmable function keyboard U |
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی |
 |
 |
helped U |
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی |
 |
 |
burse U |
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود |
 |
 |
personal U |
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک |
 |
 |
buttoned U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
button U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
buttoning U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
queries U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
querying U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
query U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
queried U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
 |
 |
mouse U |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
 |
 |
mouses U |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
 |
 |
connect U |
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور |
 |
 |
connects U |
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور |
 |
 |
clicks U |
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید |
 |
 |
click U |
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید |
 |
 |
clicked U |
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید |
 |
 |
break U |
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه |
 |
 |
breaks U |
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه |
 |
 |
policy options U |
انتخابهای سیاستی |
 |
 |
computation of replacement factors U |
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل |
 |
 |
for doing it U |
برای انجام ان |
 |
 |
policy options U |
انتخابهای مورد نظر |
 |
 |
disjunctive search U |
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند |
 |
 |
notification U |
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود |
 |
 |
embedded code U |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
 |
 |
menus U |
لیستی از انتخابهای اولیه موجود |
 |
 |
menu U |
لیستی از انتخابهای اولیه موجود |
 |
 |
demanded U |
تقاضا برای انجام چیزی |
 |
 |
demands U |
تقاضا برای انجام چیزی |
 |
 |
potential <adj.> U |
[توانایی برای انجام کاری] |
 |
 |
sit tight <idiom> U |
صبور برای انجام کاری |
 |
 |
mission essential U |
ضروری برای انجام ماموریت |
 |
 |
demand U |
تقاضا برای انجام چیزی |
 |
 |
undertaken U |
توافق برای انجام کاری |
 |
 |
undertakes U |
توافق برای انجام کاری |
 |
 |
undertake U |
توافق برای انجام کاری |
 |
 |
set up U |
انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم |
 |
 |
tactile U |
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا |
 |
 |
invoke U |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
 |
 |
up to one's ears in work <idiom> U |
کارهای زیاد برای انجام داشتن |
 |
 |
to have done U |
برای کسی [دیگر] انجام دادن |
 |
 |
authorising U |
اجازه دادن برای انجام کاری |
 |
 |
operated U |
کل زمان لازم برای انجام یک کار |
 |
 |
bars U |
توقف کسی برای انجام کاری |
 |
 |
invokes U |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
 |
 |
authorize U |
اجازه دادن برای انجام کاری |
 |
 |
invoked U |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
 |
 |
prone U |
سرازیر مستعد برای انجام کار |
 |
 |
to invite somebody to do something U |
کسی را برای انجام کاری فراخواندن |
 |
 |
turn out <idiom> U |
رفتن برای دیدن یا انجام کاری |
 |
 |
authorizes U |
اجازه دادن برای انجام کاری |
 |
 |
bar U |
توقف کسی برای انجام کاری |
 |
 |
decision U |
تصمیم گیری برای انجام کاری |
 |
 |
operate U |
کل زمان لازم برای انجام یک کار |
 |
 |
technique U |
روش با مهارت برای انجام کاری |
 |
 |
operates U |
کل زمان لازم برای انجام یک کار |
 |
 |
help U |
روش آسانتر برای انجام کاری |
 |
 |
invoking U |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
 |
 |
techniques U |
روش با مهارت برای انجام کاری |
 |
 |
authorises U |
اجازه دادن برای انجام کاری |
 |
 |
helped U |
روش آسانتر برای انجام کاری |
 |
 |
authorizing U |
اجازه دادن برای انجام کاری |
 |
 |
do one's thing <idiom> U |
انجام کار پر لذت برای شخص |
 |
 |
farm out <idiom> U |
شخص دیگری برای انجام کار |
 |
 |
set the pace <idiom> U |
برای انجام کارها رقابت ایجادکردن |
 |
 |
helps U |
روش آسانتر برای انجام کاری |
 |
 |
decisions U |
تصمیم گیری برای انجام کاری |
 |
 |
overlays U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
overlay U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
overlaying U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
aircraft mission equipment U |
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما |
 |
 |
add U |
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع |
 |
 |
aircraft role equipment U |
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما |
 |
 |
authorizing U |
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری |
 |
 |
pools U |
عده کارمند اماده برای انجام امری |
 |
 |
to make an effort to do something U |
تلاش کردن برای انجام دادن کاری |
 |
 |
pooled U |
عده کارمند اماده برای انجام امری |
 |
 |
pool U |
عده کارمند اماده برای انجام امری |
 |
 |
adds U |
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع |
 |
 |
adding U |
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع |
 |
 |
covenantor U |
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری |
 |
 |
to try hard to do something U |
تقلا کردن برای انجام دادن کاری |
 |
 |
processes U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
 |
 |
authorize U |
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری |
 |
 |
twist one's arm <idiom> U |
مجبور کردن شخص برای انجام کاری |
 |
 |
authorising U |
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری |
 |
 |
authorises U |
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری |
 |
 |
arithmetic U |
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی |
 |
 |
get one's own way <idiom> U |
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی |
 |
 |
process U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
 |
 |
put up to <idiom> U |
وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی |
 |
 |
keep after <idiom> |
یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری. |
 |
 |
macro U |
تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو |
 |
 |
authorizes U |
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری |
 |
 |
overslaugh U |
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر |
 |
 |
return U |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
 |