English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
count U شمارش
counted U شمارش
counting U شمارش
counts U شمارش
computation U شمارش
computations U شمارش
numeration U شمارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
call off U فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
counting votes U شمارش اراء
counting loop U حلقه شمارش
countable U شمارش پذیر
myriad <adj.> U غیرقابل شمارش
uncountable <adj.> U غیرقابل شمارش
denumerable U قابل شمارش
sumless <adj.> U غیرقابل شمارش
numberless <adj.> U غیرقابل شمارش
innumerable <adj.> U غیرقابل شمارش
countless <adj.> U غیرقابل شمارش
head counts U شمارش مردم
head count U شمارش مردم
record count U شمارش رکوردها
numerable U قابل شمارش
indigitation U اعلان شمارش
enumeratoin U سرشماری شمارش
calculability U قابلیت شمارش
countering U عقربه شمارش
recounting U شمارش مجدد
recounted U شمارش مجدد
recounts U شمارش مجدد
countdowns U شمارش معکوس
recount U شمارش مجدد
tallying U شمارش شمارشگر
tally U شمارش شمارشگر
tallies U شمارش شمارشگر
enumerable U شمارش پذیر
tallied U شمارش شمارشگر
counter U عقربه شمارش
countered U عقربه شمارش
countdown U شمارش معکوس
uncounted U غیر قابل شمارش
numerative U دستگاه شمارش [ریاضی]
tabs U شمارش جدول بندی
tab U شمارش جدول بندی
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
computations U نتیجه شمارش محاسبه
scrutineer U مامور شمارش ارا
computation U نتیجه شمارش محاسبه
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
dehind U شمارش امتیاز منفی بازیگر
innumerable U غیرقابل شمارش بیحد و حصر
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
count down U از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
blood counts U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
server U مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
count off U شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
grid U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
decimal file system U سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com