English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
festivities U جشن وسرور
festivity U جشن وسرور
ovation U شادی وسرور عمومی
ovations U شادی وسرور عمومی
contributor U شرکت کننده
entry U شرکت کننده
participating U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
marathoner U شرکت کننده ماراتون
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
supply company U شرکت تامین کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
nap U بهترین شرکت کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
supplier U شرکت تولید کننده
naps U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
consociation U شرکت
firm U شرکت
firmer U شرکت
firms U شرکت
corporation U شرکت
hand U شرکت
handing U شرکت
EIS U ول شرکت
cahoot U شرکت
firmest U شرکت
contribution U شرکت
corporations U شرکت
incorporation U شرکت
companies U شرکت
partnerships U شرکت
participation U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
partnership U شرکت
company U شرکت
enterprises U شرکت
contributions U شرکت
fellowsh U شرکت
housed U شرکت
business U شرکت
association U شرکت
associations U شرکت
enterprise U شرکت
businesses U شرکت
houses U شرکت
house U شرکت
contributing U شرکت کردن
joint-stock company U شرکت سهامی
go into U شرکت کردن در
private corporation U شرکت خصوصی
contributes U شرکت کردن
compulsory partnership U شرکت قهری
entrepreneur U موسس شرکت
entrepreneurs U موسس شرکت
private enterprise U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
joint-stock companies U شرکت سهامی
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
voluntary partnership U شرکت اختیاری
partaking U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
proprietary company U شرکت خصوصی
partaken U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
doctor to the company U پزشک شرکت
holding company U شرکت مالک
assists U شرکت جستن
assisting U شرکت جستن
assisted U شرکت جستن
assist U شرکت جستن
participation U شرکت کردن
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
founder U موسس شرکت
principal U شرکت اصلی
dissolution of a company U انحلال شرکت
company network U شبکه شرکت
company law U قوانین شرکت
principals U شرکت اصلی
holding company U شرکت مرکزی
subsidiary U شرکت تابعه
founders U موسس شرکت
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
share [in] U شرکت [سهم] [در]
foundering U موسس شرکت
corporatism U شرکت گرایی
partook U شرکت کردن
ncr corporation U شرکت NCR
participation U شرکت در جرم
company union U اتحادیه شرکت
company secretary U منشی شرکت
foundered U موسس شرکت
company seal U مهر شرکت
complicity U شرکت در جرم
participates U شرکت کردن
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
pall bearer U شرکت میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com