Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
airline
U
شرکت هواپیمایی
airlines
U
شرکت هواپیمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monoplance
U
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
anti air
U
ضد هواپیمایی
aviation
U
هواپیمایی
counter air
U
ضد هواپیمایی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
aviate
U
هواپیمایی کردن
avionics
U
الکترونیک هواپیمایی
aviation authority
U
امور هواپیمایی
aircraft section
U
قسمت هواپیمایی
antiair warfare
U
جنگ ضد هواپیمایی
sea plane
U
هواپیمایی دریایی
air officer
U
افسر هواپیمایی
aeromechanics
U
فن مکانیک هواپیمایی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
fixed geometry
U
هواپیمایی با بال ثابت
aeromechanic
U
مربوط به مکانیک هواپیمایی
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
air traffic
U
رفت و آمد هواپیمایی
aviation sotre keeper
U
انبار دار قسمت هواپیمایی
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
quadraplane
U
هواپیمایی با چهار بال روی هم
C.A.B
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
variable geometry aircraft
U
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
choppers
U
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper
U
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
squadrons
U
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
snooper
U
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
hydro airplane
U
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
squadron
U
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
C.A.B.s
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
aircraft defective
U
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
high tailed aircraft
U
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
autogyro
U
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
ornithopter
U
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
landplane
U
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
streamliner
U
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
lifting body
U
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
sailwing
U
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
visual interceptor
U
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
hydroplanes
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaning
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaned
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplane
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
tactical air
U
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
marine aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
participation
U
شرکت
corporation
U
شرکت
businesses
U
شرکت
association
U
شرکت
associations
U
شرکت
EIS
U
ول شرکت
fellowsh
U
شرکت
concern
U
شرکت
consociation
U
شرکت
business
U
شرکت
corporations
U
شرکت
housed
U
شرکت
firms
U
شرکت
house
U
شرکت
companies
U
شرکت
partnership
U
شرکت
firmest
U
شرکت
houses
U
شرکت
hand
U
شرکت
handing
U
شرکت
incorporation
U
شرکت
contribution
U
شرکت
firm
U
شرکت
firmer
U
شرکت
enterprises
U
شرکت
partnerships
U
شرکت
contributions
U
شرکت
concerns
U
شرکت
cahoot
U
شرکت
company
U
شرکت
enterprise
U
شرکت
article of association
U
اساسنامه شرکت
general partnership
U
شرکت تضامنی
giant corporation
U
شرکت بزرگ
articles of assosiation
U
اساسنامه شرکت
corporativism
U
شرکت گرایی
article of a company
U
اساسنامه شرکت
insurance company
U
شرکت بیمه
aiding and abetting
U
شرکت در جرم
affiliated company
U
شرکت وابسته
holding company
U
شرکت مالک
holding company
U
شرکت مرکزی
acting company
U
شرکت عامل
intel corporation
U
شرکت اینتل
house flag
U
پرچم شرکت
go into
U
شرکت کردن در
participating
U
شرکت کننده
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
artieles of association
U
شرکت ناور
electric company
U
شرکت برق
cooperative company
U
شرکت تعاونی
cooperative
U
شرکت تعاونی
compulsory partnership
U
شرکت قهری
civil partnership
U
شرکت مدنی
company union
U
اتحادیه شرکت
branch of a company
U
شعبه شرکت
company seal
U
مهر شرکت
company network
U
شبکه شرکت
company law
U
قوانین شرکت
commercial firm
U
شرکت تجارتی
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
champerty
U
شرکت در دعوا
mutual company
U
شرکت تعاونی
cooperative society
U
شرکت تعاونی
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
associated company
U
شرکت وابسته
economic unit
U
خانوار شرکت
associative
U
شرکت پذیر
doctor to the company
U
پزشک شرکت
dissolution of partner ship
U
فسخ شرکت
winding up of a company
U
انحلال شرکت
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
datapro
U
یک شرکت تحقیقاتی
associativity
U
شرکت پذیری
company secretary
U
منشی شرکت
corporately
U
بصورت شرکت
commercial company
U
شرکت تجاری
play ball with someone
<idiom>
U
شرکت منصفانه
share
[in]
U
شرکت
[سهم]
[در]
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
sit in on
<idiom>
U
شرکت درجلسه
to take part
[in]
U
شرکت داشتن
[در]
invalidation of company
U
بطلان شرکت
parent company
U
شرکت مادر
parent company
U
شرکت اصلی
participable
U
شرکت کردنی
participable
U
شرکت بردار
participative
U
شرکت کننده
parcenary
U
شرکت مشاع
parcenary
U
شرکت در ارث
pall bearer
U
شرکت میکند
inveluntary partnership
U
شرکت قهری
joint stock
U
شرکت سهامی
joint stock company
U
شرکت سهامی
memorandom of association
U
اساسنامه شرکت
memorandum of association
U
اساسنامه شرکت
microsoft corporation
U
شرکت مایکروسافت
ncr corporation
U
شرکت NCR
private company
U
شرکت خصوصی
to play at
U
شرکت کردن در
to sit out
U
شرکت نداشتن در
trading company
U
شرکت تجارتی
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
voluntary partnership
U
شرکت اختیاری
winding up
U
انحلال شرکت
tandy corporation
U
شرکت Tandy
take a hand at
U
شرکت کردن در
subsidiary company
U
شرکت فرعی
private corporation
U
شرکت خصوصی
proportional liability partnership
U
شرکت نسبی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
shipping agent
U
شرکت حمل
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
sit out
U
شرکت نداشتن در
stock company
U
شرکت سهامی
C.O
U
مخفف شرکت
founders
U
موسس شرکت
foundering
U
موسس شرکت
founder
U
موسس شرکت
partaken
U
شرکت کردن
subsidiaries
U
شرکت تابعه
subsidiary
U
شرکت تابعه
principals
U
شرکت اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com