English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
consumers cooperative company U شرکت تعاونی مصرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cooperative U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
cooperative society U شرکت تعاونی
producers cooperative company U شرکت تعاونی تولید
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
co-ops U تعاونی
co-op U تعاونی
co op U تعاونی
friendlies U تعاونی
friendlier U تعاونی
friendly U تعاونی
mutual U تعاونی
friendliest U تعاونی
cooperative U تعاونی
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
multiple therapy U درمان تعاونی
co operative societies U انجمنهای تعاونی
co operative societies U شرکتهای تعاونی
communing U اجتماع تعاونی
communed U اجتماع تعاونی
commune U اجتماع تعاونی
co-operative societies U انجمنهای تعاونی
symbiosis U زندگی تعاونی
co-operative societies U شرکتهای تعاونی
cooperative therapy U درمان تعاونی
communes U اجتماع تعاونی
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
phalanstery U روابط تعاونی اجتماعی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
friendly society U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
usages U مصرف
usage U مصرف
aggregate consumption U مصرف کل
expenditure U مصرف
waste U بی مصرف
wastes U بی مصرف
good for nothing U بی مصرف
overall consumption U مصرف کل
offtake U مصرف
income consumption curve U مصرف
of no a U بی مصرف
comsumption U مصرف
wasters U مصرف
waster U مصرف
expense U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
disposal U مصرف
sodden U بی مصرف
consumerism U مصرف
consumption U مصرف
unemployed U بی مصرف
otiose U بی مصرف
extravagant U مصرف
wasteful U مصرف
expenditure U میزان مصرف
abusing U سوء مصرف
rival consumption U مصرف رقابتی
ready use U اماده مصرف
consumer U مصرف کننده
put away U مصرف کردن
expendable U مصرف پذیر
rag U بی مصرف شدن
rags U بی مصرف شدن
abuses U سوء مصرف
abused U سوء مصرف
abuse U سوء مصرف
rate of consumption U نرخ مصرف
ready for use U اماده مصرف
utilization U مصرف بکاربری
partial substitution U جانشینی مصرف
user U مصرف کننده
peak load U بحبوحه مصرف
per capita consumption U مصرف سرانه
usable <adj.> U مصرف کردنی
per capita water consumption U مصرف سرانه اب
useful <adj.> U مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.> U مصرف کردنی
users U مصرف کننده
utilizable <adj.> U مصرف کردنی
consume U مصرف کردن
consumed U مصرف کردن
optional consumption U مصرف اختیاری
applicable <adj.> U مصرف کردنی
suitable <adj.> U مصرف کردنی
national consumption U مصرف ملی
consumes U مصرف کردن
power consumer U مصرف برق
power consumption U مصرف قدرت
spend U مصرف کردن
eats U مصرف کردن
eat U مصرف کردن
private consumption U مصرف خصوصی
permanent consumption U مصرف دائمی
productive consumption U مصرف مولد
mass consumption U مصرف کلان
propensity to consume U گرایش به مصرف
spends U مصرف کردن
power consumption U مصرف برق
present consumption U مصرف جاری
present consumption U مصرف حال
maximum power demand U مصرف حداکثر
applicable <adj.> U قابل مصرف
suitable <adj.> U قابل مصرف
usable <adj.> U قابل مصرف
propensity to consume U تمایل به مصرف
utilisable [British] <adj.> U قابل مصرف
mass consumption U مصرف انبوه
idle stock U موجودی بی مصرف
exploitation [utilization] U مورد مصرف
capital consumption U مصرف سرمایه
usage U مورد مصرف
using U مورد مصرف
expenditure credit U اعتبار مصرف
excise tax U مالیات بر مصرف
coefficient of utility U ضریب مصرف
energy consumption U مصرف انرژی
domestic consumption U مصرف خانگی
fuel consumption U مصرف سوخت
usage rate U نرخ مصرف
use up U مصرف کردن
home use entry U اعلامیه مصرف
home consumption U مصرف داخلی
home consumption U مصرف خانگی
autonomous consumption U مصرف مستقل
high mass consumption U مصرف انبوه
bootless U بی مصرف بی علاج
gasoline consumption U مصرف بنزین
utilisation [British] U مورد مصرف
consumption function U تابع مصرف
consumption possibility line U خط امکانات مصرف
consumption rate U نواخت مصرف
consumption rate U میزان مصرف
consumption rate U اهنگ مصرف
consumption schedule U جدول مصرف
consumption theory U نظریه مصرف
uses U استعمال مصرف
use U استعمال مصرف
TAN [Transaction authentication number] U رمز یکبار مصرف
useful <adj.> U قابل مصرف
consumer brand U کالای پر مصرف
utilization U مورد مصرف
consumerism U مصرف گرایی
usages U موارد مصرف
utilisations U موارد مصرف
utilizations U موارد مصرف
conspicious consumption U مصرف تجملی
conspicuious consumption U مصرف تجملی
throwaway U یکبار مصرف
consumable U مصرف شدنی
recive U مصرف کنید
using U استعمال مصرف
shelf life U تاریخ مصرف
exhausted U مصرف شده
throw away U چیز بی مصرف
irrigation consumption U مصرف ابیاری
consumers U مصرف کننده
dismantling U بی مصرف کردن
dismantles U بی مصرف کردن
dismantled U بی مصرف کردن
dismantle U بی مصرف کردن
to use up U مصرف کردن
industrial consumption U مصرف صنعتی
disposable U مصرف شدنی
induced consumption U مصرف تشویقی
transitory consumption U مصرف گذرا
internal consumption U مصرف داخلی
transitory consumption U مصرف انتقالی
induced consumption U مصرف القائی
utilizable <adj.> U قابل مصرف
internal power U مصرف داخلی
unproductive consumption U مصرف بیهوده
inconsumable U مصرف نکردنی
offer curve U منحنی قیمت مصرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com