English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voluntary partnership U شرکت اختیاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
involuntariness U بی اختیاری
voluntary U اختیاری
arbitrary U اختیاری
optional U اختیاری
facultative U اختیاری
free will U اختیاری
discretional U اختیاری
freewill U اختیاری
arbitary U اختیاری
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
option U خصیصه اختیاری
soft hyphen U خط تیره اختیاری
incontinency U ناپرهیزکاری بی اختیاری
voluntary exercise U حرکات اختیاری
options U خصیصه اختیاری
voluntary assignment U واگذاری اختیاری
optional U حرکات اختیاری
incontinence U ناپرهیزکاری بی اختیاری
optional feature U خصیصه اختیاری
optional conciliation U مصالحه اختیاری
perseveation U تکرارغیر اختیاری
enuresis U بی اختیاری ادرار
free U اختیاری مختار
freed U اختیاری مختار
freeing U اختیاری مختار
frees U اختیاری مختار
optional consumption U مصرف اختیاری
urinary incontinence U بی اختیاری ادرار
voluntary savings U پس اندازهای اختیاری
option dealing U معاملات اختیاری
encopresis U بی اختیاری دفع
retirement U عقب نشینی اختیاری
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
voluntary conveyance U انتقال اختیاری بلاعوض
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
proctorize U زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
constructive notice U ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
concerns U شرکت
concern U شرکت
consociation U شرکت
EIS U ول شرکت
partnership U شرکت
business U شرکت
cahoot U شرکت
businesses U شرکت
corporations U شرکت
participation U شرکت
association U شرکت
associations U شرکت
corporation U شرکت
incorporation U شرکت
contribution U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
firmer U شرکت
firmest U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
partnerships U شرکت
house U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
companies U شرکت
fellowsh U شرکت
company U شرکت
firms U شرکت
joint-stock companies U شرکت سهامی
unlimited liability company U شرکت تضامنی
trading company U شرکت تجارتی
associated company U شرکت وابسته
artieles of association U شرکت ناور
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
article of a company U اساسنامه شرکت
participable U شرکت بردار
associative U شرکت پذیر
joint-stock company U شرکت سهامی
private enterprise U شرکت خصوصی
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
airlines U شرکت هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
acting company U شرکت عامل
winding up U انحلال شرکت
aiding and abetting U شرکت در جرم
society U شرکت کمیته
societies U شرکت کمیته
corporatism U شرکت گرایی
participating U شرکت کننده
subsidiaries U شرکت تابعه
C.O U مخفف شرکت
subsidiary U شرکت تابعه
affiliated company U شرکت وابسته
memorandom of association U اساسنامه شرکت
general partnership U شرکت تضامنی
parent company U شرکت اصلی
intel corporation U شرکت اینتل
participable U شرکت کردنی
participative U شرکت کننده
private company U شرکت خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
electric company U شرکت برق
economic unit U خانوار شرکت
doctor to the company U پزشک شرکت
giant corporation U شرکت بزرگ
go into U شرکت کردن در
memorandum of association U اساسنامه شرکت
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
ncr corporation U شرکت NCR
joint stock company U شرکت سهامی
joint stock U شرکت سهامی
inveluntary partnership U شرکت قهری
invalidation of company U بطلان شرکت
insurance company U شرکت بیمه
pall bearer U شرکت میکند
house flag U پرچم شرکت
parcenary U شرکت در ارث
holding company U شرکت مالک
holding company U شرکت مرکزی
parcenary U شرکت مشاع
parent company U شرکت مادر
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
company law U قوانین شرکت
shipping company U شرکت کشتیرانی
sit out U شرکت نداشتن در
commercial firm U شرکت تجارتی
commercial company U شرکت تجاری
stock company U شرکت سهامی
civil partnership U شرکت مدنی
champerty U شرکت در دعوا
certificate of incorporation U شرکت نامه
subsidiary company U شرکت فرعی
take a hand at U شرکت کردن در
tandy corporation U شرکت Tandy
branch of a company U شعبه شرکت
to play at U شرکت کردن در
to sit out U شرکت نداشتن در
company network U شبکه شرکت
company seal U مهر شرکت
dissolution of a company U انحلال شرکت
proportional liability partnership U شرکت نسبی
proprietary company U شرکت خصوصی
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
corporativism U شرکت گرایی
corporately U بصورت شرکت
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
cooperative society U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
cooperative U شرکت تعاونی
shipping agent U شرکت حمل
compulsory partnership U شرکت قهری
company union U اتحادیه شرکت
company secretary U منشی شرکت
associativity U شرکت پذیری
complicity U شرکت در جرم
contributor U شرکت کننده
partaking U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
liquidation U تصفیه شرکت
partnership U شرکت تضامنی
entrepreneurs U موسس شرکت
contributors U شرکت کننده
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
participation U شرکت در جرم
share [in] U شرکت [سهم] [در]
partnerships U شرکت تضامنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com