Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attempting to steal
U
شروع کردن به سرقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attempted theft
U
شروع به سرقت
steal
U
به سرقت بردن یا سرقت کردن
steals
U
به سرقت بردن یا سرقت کردن
start off
U
شروع کردن شروع شدن
purlion
U
سرقت کردن
affricate
سرقت کردن
commit theft
U
سرقت کردن
lifting
U
سرقت کردن
housebreak
U
سرقت کردن
lifts
U
سرقت کردن
lifted
U
سرقت کردن
lift
U
سرقت کردن
burglarizing
U
سرقت مسلحانه کردن
kidnapped
U
ادم سرقت کردن
burglarize
U
سرقت مسلحانه کردن
burglarizes
U
سرقت مسلحانه کردن
burglarized
U
سرقت مسلحانه کردن
kidnap
U
ادم سرقت کردن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
snaffle
U
دزدیدن سرقت کردن
kidnaps
U
ادم سرقت کردن
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
nobble
U
سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbles
U
سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbled
U
سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbling
U
سرقت کردن سواستفاده کردن
set up
U
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
set up
U
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
to wipe the slate clean
<idiom>
U
شروع تازه ای کردن
[تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن]
[اصطلاح]
commenced
U
شروع کردن
get off on the wrong foot
<idiom>
U
بد شروع کردن
to strike into
U
شروع کردن
commences
U
شروع کردن
commencing
U
شروع کردن
set about
<idiom>
U
شروع کردن
embark upon
U
شروع کردن
get one's feet wet
<idiom>
U
شروع کردن
set in
U
شروع کردن
tee off
U
شروع کردن
commence
U
شروع کردن
embark
U
شروع کردن
put in hand
U
شروع کردن
streek
U
شروع کردن
embarked
U
شروع کردن
embarking
U
شروع کردن
kick off
<idiom>
U
شروع کردن
embarks
U
شروع کردن
take up
<idiom>
U
شروع کردن
to break into a run
U
شروع کردن به دویدن
to open fire
U
شروع به اتش کردن
to go
[fall]
together by the ears
[outdated]
<idiom>
U
شروع به دعوی کردن
launches
U
شروع کردن حمله
launch
U
شروع کردن حمله
blast off
U
شروع بپرواز کردن
launched
U
شروع کردن حمله
blast-off
U
شروع بپرواز کردن
launching
U
شروع کردن حمله
to f. a laughing
U
شروع بخنده کردن
set-tos
U
با اشتیاق شروع کردن
open fire
U
شروع به تیراندازی کردن
do up
U
شروع بکار کردن
get in on the ground floor
<idiom>
U
ازابتدا شروع کردن
to start
U
شروع کردن به دویدن
set to
U
با اشتیاق شروع کردن
dig in
<idiom>
U
شروع به خوردن کردن
start up
<idiom>
U
بازی را شروع کردن
pipe up
U
شروع به نی زدن کردن
come to blows
<idiom>
U
شروع به جنگیدن کردن
warm up
U
شروع کردن به کار
to start
[for]
U
شروع کردن رفتن
[به]
set-to
U
با اشتیاق شروع کردن
tune up
U
شروع باواز کردن
to start from the beginning
[to start afresh]
U
از آغاز شروع کردن
To start from scratch .
U
از هیچ شروع کردن
to gather way
U
شروع بحرکت کردن
to set about
U
شروع کردن مبادرت کردن بکاری
turn on
<idiom>
U
روشن کردن،بازکردن،شروع کردن
attempts
U
قصد کردن شروع به جرم
back to the drawing board
<idiom>
U
کاری را از اول شروع کردن
attempting to commit murder
U
شروع کردن به قتل عمد
begins
U
اغاز نهادن شروع کردن
to get to
U
شروع کردن دست گرفتن
attempted
U
قصد کردن شروع به جرم
begin
U
اغاز نهادن شروع کردن
attempting to commit rape
U
شروع کردن به تجاوز جنسی
attempt
U
قصد کردن شروع به جرم
restart
U
بازاغازی دوباره شروع کردن
come to one's senses
<idiom>
U
شروع به فکر صحیح کردن
attempting
U
قصد کردن شروع به جرم
go off
<idiom>
U
شروع به زنگ زدن کردن
to push off
U
شروع کردن بیرون رفتن
triggers
U
شروع کردن حمله یاکار
trigger
U
شروع کردن حمله یاکار
triggered
U
شروع کردن حمله یاکار
to come to one's senses
U
شروع به فکر عاقلانه کردن
scratch the surface
<idiom>
U
تازه شروع به کار کردن
take off
U
جهش کردن شروع به پرواز به پروازدرامدن
to get cracking
U
شروع کردن
[به کاری]
[اصطلاح روزمره]
to tie into something
[ American E]
U
با هیجان و پر انرژی کاری را شروع کردن
to start quarrelling
<idiom>
U
شروع به دعوی کردن
[اصطلاح روزمره]
pick up
<idiom>
U
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
off the wagon
<idiom>
U
دوباره شروع به خوردن الکل کردن
to struck up
U
بهم زدن شروع بزدن کردن
to be fever began to a bate
U
تب شروع کردبه فروکش کردن یا فرونشستن
to get down to business
U
کار و بار را شروع کردن
[اصطلاح روزمره]
wake up
U
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
to start an argument with somebody
U
با کسی شروع به بگو و مگو
[جر و بحث]
کردن
to start a fight with somebody
U
با کسی شروع به بگو و مگو
[جر و بحث]
کردن
load point
U
شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
cancellation
U
عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
to turn on the waters
U
یکدفعه شروع به گریه کردن
[اصطلاح روزمره]
indenting
U
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent
U
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indents
U
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
larceny
U
سرقت
tpnd
U
سرقت
robberies
U
سرقت
stealing
U
سرقت
thefts
U
سرقت
thievery
U
سرقت
theft, pilferage, non delivery
U
سرقت
theft
U
سرقت
housebreaking
U
سرقت
robbery
U
سرقت
affrication
U
سرقت
dishonest removal of property
U
سرقت
lead off
<idiom>
U
شروع کردن ،باز کردن
initiate
U
اغاز کردن شروع کردن
initiates
U
اغاز کردن شروع کردن
push off
<idiom>
U
ترک کردن ،شروع کردن
initiated
U
اغاز کردن شروع کردن
launches
U
شروع کردن اقدام کردن
initiating
U
اغاز کردن شروع کردن
launched
U
شروع کردن اقدام کردن
launching
U
شروع کردن اقدام کردن
launch
U
شروع کردن اقدام کردن
colds
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colder
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
cold
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
coldest
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
lifts
U
سرقت ترقی
kleptomaniac
U
عاشق سرقت
kleptomania
U
جنون سرقت
open theft
U
سرقت مشهود
heist
U
دزدی سرقت
lifted
U
سرقت ترقی
grand larceny
U
سرقت کبیره
banditry
U
سرقت مسلح
contructive larcency
U
سرقت اعتباری
lift
U
سرقت ترقی
lifting
U
سرقت ترقی
kidnapping
U
سرقت و دزدیدن
duff
U
سرقت گوسفند
aggravated theft
U
سرقت مشدد
prowled
U
تکاپو سرقت
stealer
U
مرتکب سرقت
prowling
U
تکاپو سرقت
prowls
U
تکاپو سرقت
heists
U
دزدی سرقت
attempted theft
U
سرقت ناتمام
grand larceny
U
سرقت عظیم
kleptomaniacs
U
عاشق سرقت
prowl
U
تکاپو سرقت
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
debut
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
initiation
U
شروع کار شروع
mode
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
modes
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
pirated edition
U
نسخه سرقت شده
pirate disc
U
نسخه سرقت شده
expilation
U
سرقت مقرون به ازار
pirate copy
U
نسخه سرقت شده
software piracy
U
سرقت نرم افزاری
grand larceny
U
سرقت اموال پرقیمت
sacrilege
U
سرقت اشیاء مقدسه
stick-up
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
sacrilege
U
سرقت ازاماکن مقدسه
plagiarism
U
سرقت تالیفات یا اختراعات
stick up
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick-ups
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com