English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
classical conditioning U شرطی سازی کلاسیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conditioning U شرطی کردن شرطی سازی
differential conditioning U شرطی سازی افتراقی
delayed conditioning U شرطی سازی درنگیده
counterconditioning U شرطی سازی تقابلی
higher order conditioning U شرطی سازی سطح بالا
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
apodosis U مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
classical U کلاسیک
classics U کلاسیک
classic U کلاسیک
classical theory U نظریه کلاسیک
classical variation U واریاسیون کلاسیک
classic war U جنگ کلاسیک
classical psychoanalysis U روانکاوی کلاسیک
classical system U دستگاه کلاسیک
classic armes U سلاحهای کلاسیک
non quantized system U دستگاه کلاسیک
academic assault U یورش کلاسیک
orthodox school U مکتب کلاسیک
pseudoclassic U کلاسیک کاذب
pseudoclassic U شبه کلاسیک
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
classical economics U علم اقتصاد کلاسیک
Orinthian Order U معماری کلاسیک [در یونان و رم]
classical mechanics U مکانیک کلاسیک [فیزیک]
classical bononi defence U دفاع بنونی کلاسیک
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
classical economics U مکتب کلاسیک در اقتصاد
husk U [تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
postclassical U مربوط به دوره بعد از کلاسیک
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
kata U فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
lion U [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
antefixum U [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefix U [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
hypotrachelion [um] U [در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
geison U [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
guilloche U [تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده] [معماری]
abuse U [خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
Hiberno-romanesque U [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
Lous quatorze U [سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
encarpus U [در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
egg-and-dart U [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
provisional U شرطی
conditioned U شرطی
provisory U شرطی
conditional U شرطی
protatic U شرطی
eventual U شرطی
conditioned inhibition U بازداری شرطی
on no condition U به هیچ شرطی
unconditioned U غیر شرطی
unconditioning U شرطی زدایی
soft hyphen U خط تیره شرطی
conditioned suppression U منع شرطی
conditioned stimulus U محرک شرطی
conditioned response U پاسخ شرطی
conditioned reflex U بازتاب شرطی
conditional statement U دستور شرطی
proviso U جمله شرطی
subjunctive U وجه شرطی
provisos U جمله شرطی
conditional jump U جهش شرطی
conditional instruction U دستورالعمل شرطی
the subjunctive mood U وجه شرطی
condeitional branch U انشعاب شرطی
case branch U انشعاب شرطی
conditonal branching U انشعاب شرطی
conditional operator U عملگر شرطی
conditional statement U حکم شرطی
conditional branch U انشعاب شرطی
provisional U شرطی مشروط
conditioned response U واکنش شرطی
conditioning U شرطی شدن
conditionality U صورت شرطی
conditional transfer U انتقال شرطی
classical economics U نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
unconditional U غیر شرطی بی شرط
trace conditioning U شرطی کردن ردی
provisorily U بطور شرطی یا موقت
vicarious conditioning U شرطی شدن جانشینی
vicarious conditioning U شرطی شدن مشاهدهای
To win (lose ) a bet . U شرطی رابردن (باختن )
modal auxiliary U فعل معین شرطی
instrumental conditioning U شرطی شدن وسیلهای
unconditioned inhibition U بازداری غیر شرطی
preconditioning U پیش شرطی کردن
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
operant conditioning U شرطی شدن عامل
type s conditioning U شرطی شدن نوع اس
unconditioned stimulus U محرک غیر شرطی
operant conditioning U شرطی شدن کنش گر
unconditional branch U انشعاب غیر شرطی
type r conditioning U شرطی شدن نوع ار
unconditioned reflex U بازتاب غیر شرطی
pavlovian conditioning U شرطی شدن پاولفی
ucs U محرک غیر شرطی
unconditional jump U جهش غیر شرطی
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
ucr U پاسخ غیر شرطی
conditionability U قابلیت شرطی شدن
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
cross conditioning U شرطی شدن ضمنی
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
cer U پاسخ هیجانی شرطی
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
avoidance conditioning U شرطی کردن اجتنابی
eventual U موکول بانجام شرطی
conditional breakpoint U نقطه انفصال شرطی
condition U عارضه شرطی کردن
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
reconditioning U شرطی کردن مجدد
subjunctive U وابسته بوجه شرطی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
eyelid conditioning U شرطی کردن پلک چشم
To purchase on approval . U بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
policy U سند معلق به انجام شرطی
policies U سند معلق به انجام شرطی
iterative process U فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
deferred dividened U سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
She will only date you if you ... U او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
esorow U سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zero U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeroes U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zeros U پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
Free style U [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
bay-leaf U [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
This must not happen in future at any cost. U در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
traditional economists U اقتصاددانان سنتی اقتصاددانان کلاسیک
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Ionic Order U [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
decisions U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
implies U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material consequence U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
individualizing U تک سازی
deflexion U خم سازی
individualization U تک سازی
truncation U بی سر سازی
pavements U کف سازی
pavement U کف سازی
padding U له سازی
compaction U تو پر سازی
individuation U تک سازی
individualised U تک سازی
retortion U خم سازی
individualising U تک سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com