Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unconditioning
U
شرطی زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
error trapping
U
اشتباه زدایی غلط زدایی
conditioning
U
شرطی کردن شرطی سازی
dehydroisomerization
U
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
apodosis
U
مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
deglaciation
U
یخ زدایی
de icing
U
یخ زدایی
dehydration
U
اب زدایی
desensitization
U
حساسیت زدایی
desegregation
U
جدایی زدایی
desalting
U
نمک زدایی
desalinization
U
نمک زدایی
desulfurization
U
گوگرد زدایی
desulphurizing
U
گوگرد زدایی
discoloration
U
رنگ زدایی
descaling
U
پوسته زدایی
unlearning
U
یادگیری زدایی
dealkylation
U
الکیل زدایی
trubleshoot
U
عیب زدایی
troubleshoot
U
عیب زدایی
peptization
U
لخته زدایی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
dispergation
U
لخته زدایی
disinhibition
U
بازداری زدایی
undoing
U
عمل زدایی
de escalation
U
تشنج زدایی
dehydrohalogenation
U
هیدروهالوژن زدایی
deionization
U
یون زدایی
depolarization
U
قطبش زدایی
demagnetization
U
مغناطیس زدایی
deoxygenation
U
اکسیژن زدایی
demodulation
U
تحمیل زدایی
dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی
dehumidification
U
رطوبت زدایی
degasify
U
گاز زدایی
decarboxylation
U
کربوکسیل زدایی
deamination
U
امین زدایی
debug aids
U
ابزاراشکال زدایی
decarbonylation
U
کربونیل زدایی
decolorization
U
رنگ زدایی
decolourization
U
رنگ زدایی
deculturation
U
فرهنگ زدایی
desalination
U
نمک زدایی
demythologization
U
اسطوره زدایی
deforestation
U
جنگل زدایی
stain removed
U
لکه زدایی
decoloration
U
رنگ زدایی
detente
U
تشنج زدایی
sterilization
U
گند زدایی
demystifying
U
راز زدایی
demystify
U
راز زدایی
demystifies
U
راز زدایی
blanching
U
رنگ زدایی
genocide
U
نژاد زدایی
decentralization
U
مرکزیت زدایی
accretion of silt
U
رسوب زدایی
debug
U
اشکال زدایی
debugs
U
اشکال زدایی
debugged
U
اشکال زدایی
debugging
U
اشکال زدایی
decolonization
U
مستعمره زدایی
demystified
U
راز زدایی
conditional
U
شرطی
provisional
U
شرطی
conditioned
U
شرطی
eventual
U
شرطی
provisory
U
شرطی
protatic
U
شرطی
bleaching
U
رنگ زدایی الیاف
de escalate
U
تشنج زدایی کردن
de-escalate
U
تشنج زدایی کردن
debug
U
اشکال زدایی کردن
debugged
U
اشکال زدایی کردن
deskew
U
اریب زدایی کردن
defuses
U
تشنج زدایی کردن
defused
U
تشنج زدایی کردن
defuse
U
تشنج زدایی کردن
bleaching powder
U
گرد رنگ زدایی
defusing
U
تشنج زدایی کردن
acid depolarization
U
قطبش زدایی اسیدی
demodulation
U
کشف تحمیل زدایی
debugs
U
اشکال زدایی کردن
de-escalated
U
تشنج زدایی کردن
de-escalates
U
تشنج زدایی کردن
hydrodesulfurizing
U
گوگرد زدایی با هیدروژن
program debugging
U
اشکال زدایی برنامه
desulfurization unit
U
واحد گوگرد زدایی
desegregate
U
تفکیک زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی تفکافتی
demagnetization factor
U
ضریب مغناطیس زدایی
desegregates
U
تفکیک زدایی کردن
desegregating
U
تفکیک زدایی کردن
systematic desensitization
U
حساسیت زدایی منظم
debug aids
U
ادوات اشکال زدایی
de-escalating
U
تشنج زدایی کردن
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
desegregated
U
تفکیک زدایی کردن
debugging a program
U
اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids
U
ادوات اشکال زدایی
the subjunctive mood
U
وجه شرطی
unconditioned
U
غیر شرطی
soft hyphen
U
خط تیره شرطی
on no condition
U
به هیچ شرطی
conditioned response
U
واکنش شرطی
case branch
U
انشعاب شرطی
subjunctive
U
وجه شرطی
provisos
U
جمله شرطی
proviso
U
جمله شرطی
conditional instruction
U
دستورالعمل شرطی
conditional jump
U
جهش شرطی
conditionality
U
صورت شرطی
conditional operator
U
عملگر شرطی
conditional branch
U
انشعاب شرطی
conditonal branching
U
انشعاب شرطی
conditional statement
U
حکم شرطی
conditional statement
U
دستور شرطی
conditioned inhibition
U
بازداری شرطی
conditional transfer
U
انتقال شرطی
provisional
U
شرطی مشروط
conditioning
U
شرطی شدن
condeitional branch
U
انشعاب شرطی
conditioned suppression
U
منع شرطی
conditioned stimulus
U
محرک شرطی
conditioned response
U
پاسخ شرطی
conditioned reflex
U
بازتاب شرطی
dehydrocyclization
U
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
unconditioned stimulus
U
محرک غیر شرطی
classical conditioning
U
شرطی سازی کلاسیک
ucr
U
پاسخ غیر شرطی
unconditional branch
U
انشعاب غیر شرطی
unconditioned response
U
پاسخ غیر شرطی
ucs
U
محرک غیر شرطی
conditioned emotional response
U
پاسخ هیجانی شرطی
unconditioned inhibition
U
بازداری غیر شرطی
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
To win (lose ) a bet .
U
شرطی رابردن (باختن )
reconditioning
U
شرطی کردن مجدد
subjunctive
U
وابسته بوجه شرطی
trace conditioning
U
شرطی کردن ردی
eventual
U
موکول بانجام شرطی
avoidance conditioning
U
شرطی کردن اجتنابی
backward conditioning
U
شرطی کردن وارونه
condition
U
عارضه شرطی کردن
vicarious conditioning
U
شرطی شدن مشاهدهای
vicarious conditioning
U
شرطی شدن جانشینی
cer
U
پاسخ هیجانی شرطی
unconditioned reflex
U
بازتاب غیر شرطی
unconditional
U
غیر شرطی بی شرط
type s conditioning
U
شرطی شدن نوع اس
modal auxiliary
U
فعل معین شرطی
delayed conditioning
U
شرطی سازی درنگیده
counterconditioning
U
شرطی سازی تقابلی
cross conditioning
U
شرطی شدن ضمنی
differential conditioning
U
شرطی سازی افتراقی
instrumental conditioning
U
شرطی شدن وسیلهای
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response
U
پاسخ اجتنابی شرطی
operant conditioning
U
شرطی شدن کنش گر
operant conditioning
U
شرطی شدن عامل
type r conditioning
U
شرطی شدن نوع ار
conditionability
U
قابلیت شرطی شدن
conditional breakpoint
U
نقطه انفصال شرطی
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
provisorily
U
بطور شرطی یا موقت
preconditioning
U
پیش شرطی کردن
pavlovian conditioning
U
شرطی شدن پاولفی
To purchase on approval .
U
بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
policies
U
سند معلق به انجام شرطی
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
higher order conditioning
U
شرطی سازی سطح بالا
eyelid conditioning
U
شرطی کردن پلک چشم
iterative process
U
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
deferred dividened
U
سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
She will only date you if you ...
U
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
esorow
U
سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
estate in fee
U
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
zeroes
U
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
branch
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branches
U
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zero
U
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeros
U
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
This must not happen in future at any cost.
U
در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
decisions
U
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
U
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
covenant real
U
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
conditionality
U
شرطی بودن مشروط بودن
material consequence
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implication
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implies
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
conditional
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com