English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
amperage U شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
measure of one's force U میزان نیروی شخص
rate of flow U میزان جریان
damper U الت میزان کردن جریان هوا
shear flow U جریان نیروی برشی
tuners U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
velocity gradiant U میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
ampere foot U امپر- پا
ampere U امپر
amp U امپر
deka ampere U ده امپر
amps U امپر
milliampere U میلی امپر
ampere turn U امپر- دور
ampere minute U امپر- دقیقه
milliampere U یک هزارم امپر
ampere law U قانون امپر
ampere second U امپر- ثانیه
ampere hour U امپر ساعت
v.a. U ولت امپر
ampere hour U امپر- ساعت
current meter U امپر متر
laplace law U قانون امپر
deci ampere U دهم امپر
centiampere U سانتی امپر
kiloampere U کیلو امپر
starting current U امپر استارت
hot wire meter U امپر سنج حرارتی
constant current generator U مولد با امپر ثابت
ampere hour meter U امپر- ساعت سنج
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
constant current regulator U تنظیم با امپر ثابت
constant amperage regulation U تنظیم با امپر ثابت
constant current motor U موتور با امپر ثابت
ampere hour meter regulation U تنظیم امپر- ساعت سنج
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reactive volt ampere hour meter U کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
at the request of U برحسب
unitage U برحسب
in conformity with U برحسب
in terms of U برحسب
incompliance with U برحسب
in accordance with U برحسب
agreeably to U برحسب
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
to out ward seeming U برحسب فاهر
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
by usage U برحسب عادت
outwardly U برحسب فاهر
tonnage U وزن برحسب تن
at choice U برحسب دلخواه
to U برحسب مطابق
percentage U برحسب درصد
percentages U برحسب درصد
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
custom U برحسب عادت
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
pursuant to U مطابق برحسب
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
haphazardly U برحسب تصادف
at random <adv.> U برحسب اتفاق
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
random <adj.> U برحسب تصادف
hit or miss U برحسب تصادف
incidental <adj.> U برحسب تصادف
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
accidental <adj.> U برحسب تصادف
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
velocity U تندی برحسب زمان
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
ritually U برحسب ایین وشعائر
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
velocities U تندی برحسب زمان
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
pounder U برحسب لیره کوبنده
milage U سنجش برحسب میل
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
classis U تقسیم برحسب طبقه
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
mileage U سنجش برحسب میل
cl U برحسب بار هر کامیون
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
heading U حرکت برحسب قطب نما
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
headings U حرکت برحسب قطب نما
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
pounder U وزن شده برحسب رطل
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
footage U طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
pH U علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com