Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eager beaver
<idiom>
U
شخص همیشه داوطلب کار اضافه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volunteering
U
سرباز داوطلب داوطلب شدن
volunteered
U
سرباز داوطلب داوطلب شدن
volunteer
U
سرباز داوطلب داوطلب شدن
evergreens
U
همیشه سبز همیشه بهار
evergreen
U
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
U
همیشه بهار همیشه شکوفا
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
hen and chickens
U
همیشه بهار همیشه بهار باغی
applicants
U
داوطلب
volunteered
U
داوطلب
applicant
U
داوطلب
volunteers
U
داوطلب
entrants
U
داوطلب
volunteering
U
داوطلب
candidate
U
داوطلب
candidates
U
داوطلب
entrant
U
داوطلب
go in for
U
داوطلب
volunteer
U
داوطلب
volunteering
U
داوطلب شدن
volunteer
U
داوطلب شدن
volunteer corps
U
سپاه داوطلب
enlistee
U
افراد داوطلب
to stand for
U
داوطلب بودن
applicant
U
سرباز داوطلب
applicants
U
سرباز داوطلب
volunteers
U
سپاه داوطلب
volunteered
U
داوطلب شدن
stand for
U
داوطلب بودن
enlistee
U
سرباز داوطلب
riflecorps
U
تفنگ داران داوطلب
foreignlegion
U
سرباز داوطلب در ارتش
yeomanry
U
ارتش داوطلب از زارعین
applicants
U
داوطلب نام نویسی
aspirant
U
داوطلب کار یامقام
applicant
U
داوطلب نام نویسی
aspirants
U
داوطلب کار یامقام
to volunteer
[for]
U
داوطلب شدن
[برای]
to go in for
U
داوطلب شدن برای
yeomanry
U
سواره نظام سرباز داوطلب
candidates
U
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
candidate
U
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
voluntaryist
U
طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
registrant
U
داوطلب ثبت نام یا ازمایش دهنده
conscription
U
داوطلب شدن برای ارتش سربازگیری
enlisted
U
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
enlisted
U
داوطلب خدمت سربازی نام نویسی کرده
development aid volunteer
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
rushee
U
دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
ayŠaye
U
همیشه
sempre
U
همیشه
incessantly
U
همیشه
evermore
U
همیشه
ay
U
همیشه
at all times
U
همیشه
frequenter
U
همیشه رو
everywhen
U
همیشه
for evermore
U
همیشه
alway
U
همیشه
year in year out
U
همیشه
eer
U
همیشه
for ever and aday
U
همیشه
always
U
همیشه
at any time
<adv.>
U
همیشه
anytime
<adv.>
U
همیشه
ever
U
همیشه
any time
<adv.>
U
همیشه
ever-
U
همیشه
at all hours
<adv.>
U
همیشه
amaranth
U
همیشه بهار
resident
U
که همیشه درکامپیوتراست
on tap
<adj.>
U
همیشه در دسترس
calendula
U
گل همیشه بهار
insenescible
U
همیشه جوان
as ever
U
مانند همیشه
for good
U
برای همیشه
stiller
U
راکد همیشه
stillest
U
راکد همیشه
once and for all
<idiom>
U
برای همیشه
adinfinitum
U
برای همیشه
stills
U
راکد همیشه
dead load
U
همیشه بار
still
U
راکد همیشه
forever and a day
<idiom>
U
برای همیشه
ad infinitum
U
برای همیشه
as usual
U
مانند همیشه
immortally
U
تا جاودان همیشه
tippling
U
همیشه نوشیدن
aeon
U
برای همیشه
foreverness
U
برای همیشه
forever
U
برای همیشه
infinite time
U
برای همیشه
immortality
U
برای همیشه
eternality
U
برای همیشه
eternity
U
برای همیشه
perpetuity
U
برای همیشه
sempiternity
U
برای همیشه
residents
U
که همیشه درکامپیوتراست
tippled
U
همیشه نوشیدن
tipple
U
همیشه نوشیدن
permafrost
U
همیشه یخبسته
sinedie
U
برای همیشه
marigolds
U
گل همیشه بهار
tipples
U
همیشه نوشیدن
ay
U
برای همیشه
marigold
U
گل همیشه بهار
evermore
U
برای همیشه
love lies bleeding
U
گل همیشه بهار
forever
U
برای همیشه
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
i have got him on my brain
U
همیشه به اوفکر میکنم
japanese andromeda
U
بوته همیشه سبزاسیایی
i always photograph badly
U
عکس من همیشه بد در می اید
I always stick to my word.
U
من همیشه سر حرفم می ایستم
evergreen trees
U
درختان همیشه سبز
for keeps
<idiom>
U
تا ابد ،برای همیشه
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
for good
<idiom>
U
برای همیشه ،پایدار
positive definite matrix
U
ماتریس همیشه مثبت
chucker
U
پرتابگر همیشه خطازن
never to be at a loss for an answer
U
همیشه حاضر جواب بودن
abjures
U
برای همیشه ترک گفتن
He always gives in to his wife.
U
همیشه تسلیم زنش است
I always fulfil my promises .
U
من همیشه به قولم عمل می کنم
exceptional
U
متفاوت ونه مثل همیشه
she always had her way
U
همیشه موافق میل اوعمل می شد
abjure
U
برای همیشه ترک گفتن
abjured
U
برای همیشه ترک گفتن
abjuring
U
برای همیشه ترک گفتن
to get straight A's
U
همه درسها را
[همیشه]
۲۰ گرفتن
to always look for things to find fault with
U
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
perennially
U
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
cast the first stone
<idiom>
U
همیشه آماده جنگیدن است
non scrollable
U
که همیشه نمایش داده میشود.
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
to pledge one's troth
U
قول همیشه وفادار را دادن
jitterbug
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
go steady
<idiom>
U
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
nervous Nelly
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
as ... as ever
<adv.>
U
آنطور ... مثل همیشه
[سابق]
Sara always wanted a puppy.
U
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
temporarily
U
برای زمان مشخص یا نه همیشه
panicky person
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
U
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
A bad workman always blames his tools.
<proverb>
U
کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
She is always making trouble for her friends.
U
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I am always ready to help my friends.
U
همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
He has always lived there.
U
او همیشه آنجا زندگی کرده است.
in a rut
<idiom>
U
همیشه کار مشابه انجام دادن
couch potato
U
کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
U
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
dates
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is yours for keeps .
U
این برای همیشه پیش خودت باشد
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
A constant guest is never welcome .
<proverb>
U
به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
date
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
he is always a little peculiar
U
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
man a bout town
U
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
permanently
U
انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
to always find something to gripe about
U
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
solid
U
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solids
U
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
He is trying to prove himself all the time.
U
او
[مرد]
همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
douglas fir
U
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
You should always be careful walking alone at night.
U
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
window
U
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
He's always moaning that we use too much electricity.
U
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
window
U
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
The grass is always greener on the other side of the fence.
<proverb>
U
مرغ همسایه غازه
[مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people.
U
کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
increased
U
اضافه
increases
U
اضافه
surplus
U
اضافه
surpluses
U
اضافه
increscent
U
اضافه
augmentation
U
اضافه
in a. to
U
به اضافه
increase
U
اضافه
plussage
U
اضافه
extra
<adj.>
U
اضافه
in addition to
<prep.>
U
به اضافه
excess
U
اضافه
addition
U
اضافه
additions
U
اضافه
extras
U
اضافه
special
<adj.>
U
اضافه
excesses
U
اضافه
overplus
U
اضافه
spared
U
اضافه
spare
U
اضافه
extra
U
اضافه
extra-
U
اضافه
plusage
U
اضافه
hottest
U
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter
U
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com