Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formalist
U
شخص زیاد رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
orthodox
U
رسمی
institutional
U
رسمی
formmal
U
رسمی
official
U
رسمی
solemn
U
رسمی
formal
U
رسمی
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
official
U
موثق و رسمی
official
U
عالیرتبه رسمی
careers
U
دوره رسمی
careering
U
دوره رسمی
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
careered
U
دوره رسمی
career
U
دوره رسمی
contracts under seal
U
عقد رسمی
insignia
U
مدال رسمی
communique
U
ابلاغ رسمی
protesting
U
اعتراض رسمی
protesting
U
واخواست رسمی
protested
U
اعتراض رسمی
protested
U
واخواست رسمی
protest
U
اعتراض رسمی
protest
U
واخواست رسمی
protests
U
اعتراض رسمی
insignia
U
نشان رسمی
return
U
گزارش رسمی
returned
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش رسمی
boarding call
U
بازدید رسمی
bonspiel
U
مسابقه رسمی
cognizance
U
اخطار رسمی
returns
U
گزارش رسمی
protests
U
واخواست رسمی
officials
U
مقامات رسمی
note
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
noting
U
نامه رسمی
formalizes
U
رسمی کردن
formalize
U
رسمی کردن
talking to
U
سرزنش رسمی
talking-to
U
سرزنش رسمی
aregular cook
U
اشپز رسمی
audiences
U
ملاقات رسمی
audience
U
ملاقات رسمی
positioned
U
شغل رسمی
position
U
شغل رسمی
placard
U
پروانه رسمی
placards
U
پروانه رسمی
formalised
U
رسمی کردن
formalises
U
رسمی کردن
formalising
U
رسمی کردن
formalized
U
رسمی کردن
formalizing
U
رسمی کردن
official receiver
U
اعتصاب رسمی
officiate
U
مقام رسمی
officiated
U
مقام رسمی
officiates
U
مقام رسمی
officiating
U
مقام رسمی
missives
U
نامه رسمی
officious
U
غیر رسمی
bank holidays
U
تعطیلات رسمی
asparagus
U
مارچوبهء رسمی
functions
U
ایین رسمی
functioned
U
ایین رسمی
function
U
ایین رسمی
tuxedo
U
لباس رسمی
tuxedos
U
لباس رسمی
informal
U
غیر رسمی
unofficial
U
غیر رسمی
dress suit
U
لباس رسمی شب
public submission
U
مناقصه رسمی
insigne
U
مدال رسمی
official channels
U
مجاری رسمی
intrant
U
ورود رسمی
official authorities
U
مراجع رسمی
card-carrying
U
عضو رسمی
semi officially
U
بطورنیم رسمی
official document
U
سند رسمی
semi official
U
نیمه رسمی
throwaway
U
غیر رسمی
official channels
U
طرق رسمی
officialize
U
رسمی کردن
tux
U
لباس رسمی
stand on ceremony
<idiom>
U
رسمی بودن
free and easy
<idiom>
U
غیر رسمی
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
legalization
U
شناسایی رسمی
mare's tail
U
هپوریس رسمی
smallage
U
کرفس رسمی
solemn form
U
طریقه رسمی
speedwell
U
سیزاب رسمی
nonformal
U
غیر رسمی
standard time
U
زمان رسمی
state religion
U
مذهب رسمی
statute mile
U
مایل رسمی
reprimand
U
توبیخ رسمی
official receipt
U
رسید رسمی
reprimanded
U
توبیخ رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
noterial document
U
سند رسمی
official meeting
U
ملاقات رسمی
reprimands
U
توبیخ رسمی
vestment
U
لباس رسمی
reprimanding
U
توبیخ رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
officiously
U
بطورغیر رسمی
formal group
U
گروه رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
official jurnal
U
روزنامه رسمی
missive
U
نامه رسمی
extra official
U
غیر رسمی
formal accountability
U
ذیحسابی رسمی
formal education
U
اموزش رسمی
official religion
U
دین رسمی
official language
U
زبان رسمی
official rate
U
نرخ رسمی
dress uniform
U
انیفرم رسمی
official prices
U
قیمتهای رسمی
driss uniform
U
لباس رسمی
official meeting
U
اجتماع رسمی
formal review
U
سان رسمی
official deed
U
سند رسمی
insigne
U
نشان رسمی
hansard
U
مذاکرات رسمی
prothonotary
U
سردفتراسناد رسمی
official communications
U
ابلاغیه رسمی
formal review
U
بررسی رسمی
prontonotary
U
سردفتراسناد رسمی
visitors
U
مهمان رسمی نظامی
official visit
U
بازدید رسمی فرمانده
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
visitor
U
مهمان رسمی نظامی
officially represented
U
دارای نماینده رسمی
finery
[formal]
U
جامه رسمی جشن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
requisition
U
درخواست رسمی کردن
informality
U
غیر رسمی بودن
pro memoria
U
نامه غیر رسمی
physician in ordinary
U
پزشک رسمی یا همیشگی
studbook
U
شناسنامه رسمی اسب
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
placards
U
اعلامیه رسمی اعلان
placard
U
اعلامیه رسمی اعلان
regulation clothing
U
لباس رسمی نظامی
dress uniform
U
لباس رسمی نظامی
stuffed shirt
<idiom>
U
شخص رسمی وجدی
informal sector
U
بخش غیر رسمی
nonformal sector
U
بخش غیر رسمی
pronouncements
U
افهار عقیده رسمی
intrant
U
دخول رسمی وقانونی
pronouncement
U
افهار عقیده رسمی
gravamen
U
شکایت رسمی شکوائیه
government house
U
اقامتگاه رسمی فرماندار
communique
U
اطلاعیه رسمی یااداری
common law marriage
U
ازدواج غیر رسمی
canonicals
U
لباس رسمی روحانیون
canonical dress
U
لباس رسمی روحانیون
bank rate of discount
U
نرخ رسمی تنزیل
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
morning dress
U
جامهی رسمی صبحگاهی
landding
U
کرانه رسمی فرودگاه
legal holiday
U
تعطیلات رسمی وقانونی
notary public's office
U
دفتر اسناد رسمی
red carpet
U
تشریفات و احترامات رسمی
bulletins
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
bulletin
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
jury
U
مقامات رسمی نافر
juries
U
مقامات رسمی نافر
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
vestment
U
لباس رسمی اسقف
official oath
U
سوگند قانونی یا رسمی
notary public
U
سردفتر اسناد رسمی
visit of courtesy
U
بازدید رسمی نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com