Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pelt
U
شتاب کردن ضربه
pelted
U
شتاب کردن ضربه
pelts
U
شتاب کردن ضربه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impact acceleration
شتاب ضربه ای
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
skelpit
U
شتاب کردن
skelp
U
شتاب کردن
to make a hurry
U
شتاب کردن
to come along
U
شتاب کردن
skeet
U
شتاب کردن
to look sharp
U
شتاب کردن
whirry
U
شتاب کردن
hurries
U
شتاب کردن
make a push
U
شتاب کردن
hurry
U
شتاب کردن
to make haste
U
شتاب کردن
hying
U
شتاب کردن
hie
U
شتاب کردن
hurrying
U
شتاب کردن
to polish off
U
با شتاب پرداخت کردن
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
get a wiggle on
<idiom>
U
عجله کردن با شتاب رفتن
to touch off
U
با شتاب درست کردن زودرسم کردن
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to huddle up a piece of work
U
کاریرا سرهم بندی کردن کاریرا با شتاب انجام دادن
scrawls
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
strike blind
U
با ضربه کور کردن
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
to give somebody a blow
U
به کسی ضربه وارد کردن
to strike something open
U
با ضربه چیزی را باز کردن
knockout
U
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
to knock something open
U
با ضربه چیزی را باز کردن
knockouts
U
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
field goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
kwon
U
ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
drop goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
kayo
U
ناک اوت کردن ضربه فنی
spike
U
ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
to rifle the ball into the goal
U
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
speed
U
شتاب
precipitation
U
شتاب
expediency
U
شتاب
pelt
U
شتاب
cursoriness
U
شتاب
unhurriedly
U
بی شتاب
in a hurry
U
در شتاب
at leisure
U
بی شتاب
speeds
U
شتاب
expedience
U
شتاب
unhurried
U
بی شتاب
haste
U
شتاب
hastiness
U
شتاب
accelerator
U
شتاب
acceleration lane
U
خط شتاب
hustle
U
شتاب
at full lick
U
با شتاب
acceleration
U
شتاب
pelts
U
شتاب
pelted
U
شتاب
speeding
U
شتاب
over hasty
U
پر شتاب
hie thee
U
شتاب کن
hustling
U
شتاب
hustled
U
شتاب
hustles
U
شتاب
accelerators
U
شتاب
clinched
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
to chip
[to chop off]
U
لپ پریده شدن
[کردن]
[با ضربه جدا کردن]
[تکه تکه یا ریز ریز کردن]
accelerated
U
شتاب دادن
normal acceleration
U
شتاب عمودی
dispatch
U
کشتن شتاب
tilt
U
شتاب پرتاب
tilted
U
شتاب پرتاب
speed
U
شتاب کامیابی
accelerating
U
شتاب دادن
dispatches
U
کشتن شتاب
despatched
U
کشتن شتاب
net acceleration
U
شتاب برایند
accelerates
U
شتاب دادن
no hurry
U
شتاب نداریم
hurriedly
U
از روی شتاب
retardation
U
شتاب منفی
despatching
U
کشتن شتاب
despatches
U
کشتن شتاب
tilts
U
شتاب پرتاب
accelerator
U
الکترد شتاب ده
resultant acceleration
U
شتاب خالص
accelerator
U
شتاب دهنده
accelerators
U
شتاب دهنده
previousness
U
شتاب زدگی
deceleration
U
شتاب کاهنده
deceleration
U
شتاب منفی
dispatched
U
کشتن شتاب
longitudinal acceleration
U
شتاب طولی
accelerators
U
الکترد شتاب ده
negative acceleration
U
شتاب منفی
accelerate
U
شتاب دادن
accelerating power
U
قدرت شتاب
hastener
U
شتاب کننده
accelerating electrode
U
الکترود شتاب ده
electron acceleration
U
شتاب الکترون
accelerated particle
U
ذره با شتاب
peremptory
U
شتاب امیز
centripetal acceleration
U
شتاب مرکزگرا
resultant acceleration
U
شتاب برایند
hurriedness
U
شتاب زدگی
coefficient of acceleration
U
ضریب شتاب
spatchcock
U
با شتاب جادادن
acceleration coefficient
U
ضریب شتاب
acceleration due to gravity
U
شتاب ثقل
acceleration of free fall
U
شتاب گرانی
accelerometer
U
شتاب سنج
acceleration time
U
زمان شتاب
acceleration space
U
فضای شتاب
acceleration principle
U
اصل شتاب
acceleration of gravity
U
شتاب گرانی
acceleration of gravity
U
شتاب گرانش
acceleration of gravity
U
شتاب ثقل
apparent gravity
U
شتاب ثقل
apparent gravity
U
شتاب گرانی
acceleration of free fall
U
شتاب ثقل
transverse acceleration
U
شتاب عرضی
in a hurried state
U
در حال شتاب
initial acceleration
U
شتاب اولیه
speeding
U
میزان شتاب
speeding
U
شتاب کامیابی
d. haste
U
شتاب زیاد
speed
U
شتاب حرکت
precipitateness
U
شتاب زدگی
speed
U
میزان شتاب
normal acceleration
U
شتاب قائم
hurrying
U
راندن شتاب
hurry
U
راندن شتاب
hurries
U
راندن شتاب
angular acceleration
U
شتاب زاویهای
speeding
U
شتاب حرکت
linear acceleration
U
شتاب خطی
hasty
U
شتاب زده
jotted
U
با شتاب نوشتن
jots
U
با شتاب نوشتن
jot
U
با شتاب نوشتن
net acceleration
U
شتاب خالص
instantaneous acceleration
شتاب لحظه ای
positive acceleration
U
شتاب مثبت
speeds
U
شتاب حرکت
speeds
U
میزان شتاب
post deflection acceleration
U
شتاب ثانوی
speeds
U
شتاب کامیابی
post haste
U
با شتاب فراوان
angular acceleratin
U
شتاب زاویهای
to hit
U
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
centrifugal acceleration
U
شتاب گریز از مرکز
accelerated particle
U
ذره شتاب دار
jerk
U
میزان تغییر شتاب
precipitately
U
از روی شتاب زدگی
velocities
U
سرعت سیر شتاب
hurry skurry
U
دستپاچگی شتاب زدگی
hurry scurry
U
دستپاچگی شتاب زدگی
grab off
U
با شتاب گرفتن قاپیدن
jerked
U
میزان تغییر شتاب
ionic centrifuge
U
شتاب دهنده یونی
jerking
U
میزان تغییر شتاب
jerks
U
میزان تغییر شتاب
linear accelerator
شتاب دهنده خطی
coefficient of acceleration
U
ضریب شتاب اقتصادی
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
ion accelerator
U
شتاب دهنده یون
forwardness
U
اشتیاق شتاب زدگی
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
electron accelerator
U
شتاب دهنده الکترون
accelerator catalyst
U
کاتالیزور شتاب دهنده
accelerator board
U
تخته شتاب دهنده
velocity
U
سرعت سیر شتاب
decelerating electrode
U
الکترد شتاب گیر
lofts
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
decelerete
U
بصورت منفی شتاب دادن
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
hastiness
U
دست پاچگی شتاب زدگی
compass acceleration error
U
خطای شتاب جهت یاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com