English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
pupillage U دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupilage U دوره شاگردی مرحله شاگردی
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
pre eminent U سرامد
preeminent U سرامد
gifted U سرامد
header record U رکورد سرامد
header U سرامد سرانداز
headers U سرامد سرانداز
header label U برچسب سرامد
awards U جایزه دادن جایزه
awarding U جایزه دادن جایزه
awarded U جایزه دادن جایزه
award U جایزه دادن جایزه
plusage U سرامد مقدار اضافی
plussage U سرامد مقدار اضافی
tp perfect oneself in an art U در هنری سرامد یا کامل شدن
ceeb (college entrance examination board U شورای امتحانات ورودی
college entrance examinations board U شورای امتحانات ورودی
invigilation U پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
invigilating U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
to study up U خود را اماده امتحانات کردن
invigilated U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
testamur U گواهی نامه گذراندن امتحانات
O levels U نمرهی قبولی در این امتحانات
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
invigilates U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilate U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
A levels U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
journey work U شاگردی
journeywork U شاگردی
schoolmates U هم شاگردی
pupilship U شاگردی
schoolmate U هم شاگردی
studentship U شاگردی
school mate U هم شاگردی
discipleship U شاگردی
apprenticeships U شاگردی
school fellow U هم شاگردی
apprenticeship U شاگردی
prentice U شاگردی کردن
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
tutoring U اموزش تک شاگردی
enquiry U تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
apprentices U شاگردی کردن کاراموز
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
apprentice U شاگردی کردن کاراموز
to serve one s a U دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
oppidan U شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
salvtatorian U شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
to take up one'sindentures U سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
paralleling U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source U حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searchingly U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
awarding U جایزه
prizes U جایزه
prizing U جایزه
guerdon U جایزه
bounty U جایزه
rewardable U جایزه
prized U جایزه
priase U جایزه
prising U جایزه
prises U جایزه
prised U جایزه
prise U جایزه
rewarded U جایزه
rewards U جایزه
premiums U جایزه
premium U جایزه
trophy U جایزه
prize U جایزه
reward U جایزه
bonuses U جایزه
trophies U جایزه
meed U جایزه
prize man U جایزه بر
bonus U جایزه
awarded U جایزه
awards U جایزه
award U جایزه
to win laurels U جایزه گرفتن
testimonialize U جایزه دادن
Nobel Prize U جایزه نوبل
head money U جایزه اوردن سر
nobel prize U جایزه نوبل
purse U جایزه نقدی
export bounty U جایزه صدور
oscar U جایزه اسکار
pursed U جایزه نقدی
purses U جایزه نقدی
laureate U جایزه دار
pursing U جایزه نقدی
prized U انعام جایزه
premium for excellence U جایزه فضیلت
consideration U جایزه قیمت
considerations U جایزه قیمت
testimonial U پاداش جایزه
prizing U انعام جایزه
prizes U انعام جایزه
prize U انعام جایزه
prizer U برنده جایزه
money U جایزه نقدی
prizewinner U برنده جایزه
testimonials U پاداش جایزه
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
cup U گلدان جایزه مسابقات
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
pewter U جام پیروزی جایزه
booby prizes U جایزه تسلی بخش
booby prize U جایزه تسلی بخش
cups U گلدان جایزه مسابقات
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
cupped U گلدان جایزه مسابقات
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
coronate U جایزه یا انعام دادن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
data preparation U امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data processing U پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails U داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail U داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed U داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
prize poem U شعری که جایزه برده است
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
by way of U بعنوان
undwe the t. of U بعنوان
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
preparatorily U بعنوان تهیه
under the plea of U بعنوان به بهانه
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
armlet U بازوبند [بعنوان جواهر]
supervisory U بعنوان بررسی کننده
pattern U بعنوان الگو بکاربردن
patterns U بعنوان الگو بکاربردن
co opt U بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation U پذیرفتن بعنوان همکار
co-opt U بعنوان همقطار پذیرفتن
surcharges U بعنوان جریمه گرفتن
co-opts U بعنوان همقطار پذیرفتن
surcharge U بعنوان جریمه گرفتن
co-opting U بعنوان همقطار پذیرفتن
co option U پذیرفتن بعنوان همکار
co-opted U بعنوان همقطار پذیرفتن
under the notion of U بعقیده بفکر بعنوان
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
CDs U دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD U دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
on the score of neglect U بعنوان غفلت ازاین بابت
sit-in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-ins U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
record as target U ثبت کردن بعنوان هدف
parent U بعنوان والدین عمل کردن
to take something as a joke U چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
to present oneself [as] U خود را اهداء کردن [بعنوان]
sit in U حضور درمحلی بعنوان اعتراض
under the guize of U بعنوان به بهانه درهیئت درزی
bait fish U ماهی کوچک بعنوان طعمه
as U بهمان اندازه بعنوان مثال
instance U بعنوان مثال ذکر کردن
instances U بعنوان مثال ذکر کردن
marks U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
tax incentive U مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
historicize U بعنوان تاریخ نشان دادن
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . U قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com