Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 245 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back-comb
U
شانه کردن مو به سمت فرق سر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quail
U
شانه خالی کردن
quails
U
شانه خالی کردن
flinch
U
شانه خالی کردن
flinched
U
شانه خالی کردن
flinches
U
شانه خالی کردن
flinching
U
شانه خالی کردن
lie down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shirk
U
شانه خالی کردن از
shirked
U
شانه خالی کردن از
shirking
U
شانه خالی کردن از
shirks
U
شانه خالی کردن از
heckle
U
شانه کردن
heckled
U
شانه کردن
heckles
U
شانه کردن
heckling
U
شانه کردن
comb
U
شانه کردن جستجو کردن
combed
U
شانه کردن جستجو کردن
combing
U
شانه کردن جستجو کردن
shrink
U
شانه خالی کردن از
shrinking
U
شانه خالی کردن از
shrinks
U
شانه خالی کردن از
weasel
U
شانه خالی کردن
weasels
U
شانه خالی کردن
bleneh
U
شانه خالی کردن
carding
U
شانه کردن پشم یاپنبه
hackle
U
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
hackle
U
شانه کردن
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
noil
U
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
sign off
U
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to c. ata difficulty
U
ازسختی شانه خالی کردن
to overrun one's duty
U
از انجام وفیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility .
U
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrink one's duty
U
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
carding brush
U
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
repudiate
U
شانه خالی کردن
shirk
U
شانه خالی کردن
evade
U
شانه خالی کردن
beat
U
شانه خالی کردن
cop-out
U
شانه خالی کردن
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
U
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
Other Matches
head to head
U
رقابت شانه به شانه
shoulders
U
شانه
omoplate
U
شانه
beater
U
شانه
master slave manipulator
U
یک شانه
iekke
U
شانه ها
shoulder
U
شانه
shouldering
U
شانه
combings
U
دم شانه
shouldered
U
شانه
pitchforks
U
شانه
harrower
U
شانه زن
epaule
U
شانه
combed
U
شانه
comb
U
شانه
boek bou
U
شانه
scapulas
U
شانه
combing
U
شانه
pitchfork
U
شانه
scapula
U
شانه
shoulder blade
U
استخوان شانه
cop-out
U
شانه خالی
shoulder blades
U
استخوان شانه
brushed
U
شانه خورده
verges
U
شانه نااستوار
hard shoulder
U
شانه استوار
verges
U
شانه راه
verge
U
شانه نااستوار
flax comb
U
شانه کتان
flush shoulder
U
شانه همکف
fly comb
U
شانه ارهای
clip
U
شانه فشنگ
hoopoe
U
شانه بسر
curry
U
شانه یا قشوکردن
verge
U
شانه راه
clipped
U
شانه فشنگ
shoulders
U
شانه راه
clippings
U
شانه فشنگ
honey comb
U
شانه عسل
bough
U
شانه حیوان
harness
U
بند شانه
clips
U
شانه فشنگ
harnessed
U
بند شانه
harnessing
U
بند شانه
shouldered
U
شانه راه
boughs
U
شانه حیوان
unkempt
U
شانه نکرده
epauliere
U
زره شانه
flush shoulder
U
شانه همسطح
shouldering
U
شانه راه
shoulder
U
شانه راه
epauliere
U
شانه پوش
curries
U
شانه یا قشوکردن
honeycombs
U
شانه عسل
honeycomb
U
شانه عسل
hatchel
U
شانه کتان
cop-outs
U
شانه خالی
ctenophora
U
شانه داران
clip ejector
U
شانه پران
clip laten
U
شانه گیر
raised shoulder
U
شانه برجسته
teazle
U
شانه زدن
rake comb
شانه شیاری
raised shoulder
U
شانه سکویی
soft shoulder
U
شانه هموار
ctenophore
U
شانه داران
teasel
U
شانه چوپان
rack type cutter
U
شانه رنده
teasels
U
شانه چوپان
ctenoid
U
شانه مانند
teazles
U
شانه چوپان
pectinated
U
شانه دار
teazle
U
شانه چوپان
neck and neck
U
شانه بشانه
arch spring line
U
شانه طاق
scaular
U
استخوان شانه
hard shouder
U
شانه راست
shoulder balance
U
بالانس شانه
broad shouldered
U
شانه پهن
lapwing
U
شانه بسر
Comb ( brush ) your hair .
U
موهایت را شانه کن
shoulder brace
U
شانه بند
lapwings
U
شانه بسر
teazel
U
شانه زدن
teazels
U
شانه چوپان
Afro pick
شانه مخصوص فر
shoulder of road
U
شانه راه
comb case
U
شانه دان
shouldering
U
هرچیزی شبیه شانه
comber
U
ماشین شانه زنی
winnowwing fan
U
جام پنجه شانه
teazel
U
خارخسک شانه چوپان
shoulders
U
هرچیزی شبیه شانه
horned grebe
U
مرغابی شانه بسر
acromial
U
متعلق بنوک شانه
camail
U
زره شانه وگردن
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
shrug
U
شانه را بالا انداختن
shrugged
U
شانه را بالا انداختن
shrugging
U
شانه را بالا انداختن
square shouldered
U
دارای شانه پهن
teasel
U
خارزدن شانه زدن
teasels
U
خارزدن شانه زدن
teazels
U
خارزدن شانه زدن
teazles
U
خارزدن شانه زدن
scapulo humeral
U
وابسته به شانه وبازو
hard shoulder
U
شانه تحکیم شده
verges
U
شانه خاکی جاده
shoulder
U
هرچیزی شبیه شانه
verges
U
شانه تحکیم نشده
verge
U
شانه تحکیم نشده
verge
U
شانه تثبیت نشده
verge
U
شانه خاکی جاده
hard shoulder
U
شانه تثبیت شده
verges
U
شانه تثبیت نشده
teasers
U
شانه کننده پشم
pectinate
U
شانهای شانه دار
teaser
U
شانه کننده پشم
teeth of the comb
U
دندانه های شانه
shouldered
U
هرچیزی شبیه شانه
clipped
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
hatchel
U
کتان پاک کن شانه زدن
dabchick
U
اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
ravel
U
شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
heckle
U
بباد طعنه گرفتن شانه
He shrugged his shoulders.
U
او
[مرد]
شانه اش را بالا انداخت.
heckling
U
بباد طعنه گرفتن شانه
clippings
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
heckles
U
بباد طعنه گرفتن شانه
clips
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
subscapular
U
واقع در زیر استخوان شانه
clip
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
heckled
U
بباد طعنه گرفتن شانه
overarm
U
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
shrugged
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
She had let her hair down .
U
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
shrug
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
d. muscle
U
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
narani seogi
U
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
shoulder knot
U
روبان یاحمایل زینتی روی شانه
lateral raise
U
تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
ctenophoran
U
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
slacker
U
کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
he felt a t. on his shoulder
U
احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
round shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
slackers
U
کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
candlesticks
U
بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
round-shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
leg block and under over
U
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
atlas
U
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
daisy ham
U
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
rue raddy
U
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
atlases
U
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
wryneck
U
یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
pastrami
U
گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
humeral veil
U
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
color
U
پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
scapular
U
عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
cowlstaff
U
چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
subsapular
U
واقع در زیر استخوان شانه زیر کتفی
partial pressure
U
[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
ammunition chest
U
شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
worsted yarn
U
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com