English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
(be) thrown together <idiom> U شانسی با بقیه هم گروه شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
dicey U شانسی
wanion U بد شانسی
randomly U شانسی
random <adj.> U شانسی
deuce U جن بد شانسی
lottery U شانسی
lotteries U شانسی
fortuitous <adj.> U شانسی
adventitious <adj.> U شانسی
accidental <adj.> U شانسی
coincidental <adj.> U شانسی
contingent [accidental] <adj.> U شانسی
haphazard <adj.> U شانسی
incidental <adj.> U شانسی
stochastical <adj.> U شانسی
stochastic <adj.> U شانسی
fluky U شانسی
swoopstake U شانسی
casual [not planned] <adj.> U شانسی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
random number U عدد شانسی
per infortunium U به علت بد شانسی
off-chance U شانسی یابختویااقبال
Lucky you! <idiom> U چه خوش شانسی!
randomly U عدد شانسی
random U عدد شانسی
luck out <idiom> U خوش شانسی آوردن
fat chance <idiom> U هیچ شانسی نداشتند
cash in on <idiom> U شانسی سود بردن
happenstance U روی داد شانسی
in luck <idiom> U خوش شانسی آوردن
spiller U خوش شانسی نه مهارت
random mixed U مخلوط شدن به طور شانسی
lottery U امر شانسی کار الله بختی
lose out <idiom> U بد شانسی آوردن ،مقام نیاوردن ،باختن
lotteries U امر شانسی کار الله بختی
remnant U بقیه
remnants U بقیه
remainder U بقیه
reminders U بقیه
reminder U بقیه
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
upon bail U بقیه ضمانت
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
to pass on [information or news] U به بقیه اطلاع دادن
She is head and shoulders above others . U یک سر وگردن از بقیه بلندتر است
Keep the change. بقیه پول مال خودتان.
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
What is good enough for others should be good enough for you. U خونت که از بقیه رنگین تر نیست
wise guy <idiom> U باهوش تراز بقیه جلودادن
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
head start <idiom> U کاری را قبل از بقیه انجام دادن
version U کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
versions U کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
You take the lead and others wI'll follow. U تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
acrolith U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolithus U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
acrolith U مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
have a go at <idiom> U سعی درانجام کاری که بقیه قبلا انجام دادهاند
subscript U حرف کوچک که زیر خط بقیه حروف چاپ میشود.
polysomic U دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
lan U بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است
headers U پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
header U پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
masters U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
altar-screen U [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
headers U اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
header U اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
clusters U گروه
host U گروه
hosted U گروه
platoons U گروه
hosting U گروه
hosts U گروه
platoon U گروه
folk U گروه
flocking U گروه
folks U گروه
cluster bombs U گروه
massing U گروه
mass U گروه
team U گروه
teams U گروه
cluster U گروه
cluster bomb U گروه
masses U گروه
swarm U گروه
bunching U گروه
bunches U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
concourses U گروه
gangs U گروه
swarmed U گروه
g , series U گروه ژ
concourse U گروه
squad U گروه
congregation U گروه
congregations U گروه
covey U گروه
many U گروه
squads U گروه
swarms U گروه
gang U گروه
herds U گروه
throngs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
throng U گروه
flocks U گروه
flocked U گروه
flock U گروه
fries U گروه
fry U گروه
herding U گروه
multitude U گروه
multitudes U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
assembly U گروه
herd U گروه
herded U گروه
frying U گروه
attack group U گروه تک
schools U گروه
groups U گروه
bevy U گروه
companies U گروه
school U گروه
lot U گروه
ring U گروه
corps U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
t group U گروه T
group U گروه
company U گروه
ensign U گروه
ensigns U گروه
clique U گروه
cliques U گروه
special interest group U گروه
shoals U گروه
setting up U گروه
set U گروه
sets U گروه
party U گروه
batches U گروه
shoal U گروه
troop U گروه
trooped U گروه
trooping U گروه
crowd U گروه
crowds U گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com