Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
liquid metal charge
U
شارژ فلز مذاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
charge
U
شارژ کردن شارژ
charges
U
شارژ کردن شارژ
metal
U
ماده مذاب
metals
U
ماده مذاب
spun glass
U
شیشه مذاب الیاف مانند
sullage
U
مواد اضافی فلزات مذاب
casting
U
ریختن فلز مذاب به داخل قالب
dross
U
کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
igneous magma
U
مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
die casting
U
روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
fluxing agent
U
شارژ
charging
U
شارژ
heat
U
شارژ
heats
U
شارژ
loads
U
شارژ کردن
charge d'affaires
U
شارژ دافر
charger
U
دستگاه شارژ
basic allowance
U
شارژ انبار
coke per charge
U
ذغال کک شارژ
like charge
U
شارژ همنام
furnace charge
U
شارژ کوره
chargers
U
دستگاه شارژ
load
U
شارژ کردن
melting charge
U
شارژ ذوب
maintenance float
U
شارژ انبار سیال
constant voltage charge
U
شارژ با ولتاژ ثابت
constant current charge
U
شارژ با جریان ثابت
authorized stockage list
U
صورت شارژ انبار
turbocharger
U
موتور شارژ کننده توربین
uncharged
U
غیر مسلح شارژ نشده
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
lava
U
توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation
U
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
tariff
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariffs
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
charge
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
electric
U
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
dry cell battery
U
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charging point
U
محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
NiCad
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
electroluminescence
U
نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com