Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tentacle
U
شاخک حساس ریشه حساس
tentacles
U
شاخک حساس ریشه حساس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
palpi
U
شاخک حساس
palpus
U
شاخک حساس سبیل
tentacular
U
شبیه شاخک حساس
tentacular
U
دارای شاخک حساس
spicule
U
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
spicula
U
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
thin skinned
U
حساس
tendering
U
حساس
sensitive clay
U
رس حساس
tenderest
U
حساس
elastic
U
حساس
tendered
U
حساس
prominent
U
حساس
tender
U
حساس
vigilant
U
حساس
susceptive
U
حساس
sharp nosed
U
حساس
sentimental
U
حساس
acute
U
حساس
sensitive
U
حساس
delicate
U
حساس
ticklish
U
حساس
sensate
U
حساس
sensor
U
حساس
alive
U
حساس
critical
U
حساس
techy
U
حساس
supersensitive
U
حساس
key
<adj.>
U
حساس
passible
U
حساس
elastic demand
U
حساس
feisty
U
حساس
exquisite
U
حساس
activator
U
حساس گر
sensitizer
U
حساس کننده
sensory nerves
U
پیهای حساس
perceptive
U
حساس و باهوش
tenderize
U
حساس کردن
keop soo
U
نقاط حساس
hyperaesthetic
U
زیاده از حد حساس
high strung
U
بسیار حساس
sensitized
U
حساس شدن
supersensitive
U
فوق حساس
it touched him on the raw
U
بنقطه حساس
skinless
U
خیلی حساس
supersensitive
U
حساس شده
sensitization
U
حساس شدن
sensitization
U
حساس کردن
sensitization
U
حساس سازی
sensitize
U
حساس شدن
sensitized
U
حساس کردن
sensitizes
U
حساس کردن
sensitizes
U
حساس شدن
tenderized
U
حساس کردن
sensitizing
U
حساس کردن
sensitizing
U
حساس شدن
overstrung
U
خیلی حساس
tenderised
U
حساس کردن
tenderises
U
حساس کردن
tenderising
U
حساس کردن
tenderizes
U
حساس کردن
tenderizing
U
حساس کردن
sensitize
U
حساس کردن
sensitising
U
حساس شدن
sensitive zone
U
منطقه حساس
sensitive plant
U
گیاه حساس
senseful
U
خیلی حساس
key points
U
نقاط حساس
key position
U
شغل حساس
key terrain
U
زمین حساس
pixilated
U
خیلی حساس
mimosa
U
گیاه حساس
sensitised
U
حساس کردن
sensitised
U
حساس شدن
sensitises
U
حساس کردن
sensitises
U
حساس شدن
sensitising
U
حساس کردن
kittle
U
هوشیار حساس
critical item
U
اماد حساس
critical mass
U
توده حساس
jumpy
U
بیقرار حساس
stark
U
حساس سفت
critical facility
U
تاسیسات حساس
vibrissa
U
موی حساس
tender
U
حساس بودن
critical position
U
پوزیسیون حساس
tenderest
U
حساس بودن
tendering
U
حساس بودن
tendered
U
حساس بودن
feelingly
U
بطور حساس
starker
U
حساس سفت
starkest
U
حساس سفت
sensitively
U
بطور حساس
starkly
U
حساس سفت
hygrosensitive
U
حساس به رطوبت
gleg
U
حساس باهوش
insensitive
U
غیر حساس
elastic supply
U
عرضه حساس
insensitivity
U
غیر حساس
a sensitive subject
[topic]
U
موضوعی حساس
insensible
U
غیر حساس
vital points
U
نقاط حساس بدن
laminitis
U
اماس لایههای حساس
kyusho
U
نقاط حساس بدن
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
pressure sensitive pen
U
قلم حساس به فشار
sensitivities
U
حساس بودن به چیزی
tentacle
U
موی حساس جانور
sensitivity
U
حساس بودن به چیزی
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
context sensitive
U
حساس نسبت به متن
dipneedle circuit
U
مدار حساس مغناطیسی
detecting circuit
U
مدار حساس مین
electrosensitive paper
U
کاغذ حساس الکترونیکی
tentacles
U
موی حساس جانور
key position
U
موضع حساس و مهم
touchy
U
نازک نارنجی حساس
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
hypergolic fuel
U
سوخت فوق حساس
context sensitive help
U
کمک حساس به قرینه
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
tender minded
U
دارای فکر حساس
soft boiled
U
نیم بند حساس
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
touchiest
U
نازک نارنجی حساس
sensitive to light
U
حساس نسبت به روشنایی
susceptible
U
حساس مستعد پذیرش
supersensitive
U
فوق العاده حساس
susceptible to pain
U
حساس نسبت بدرد
touchier
U
نازک نارنجی حساس
fluxgate
U
وسیله حساس به مین مغناطیسی
hypergolic fuel
U
سوخت خیلی حساس به اشتعال
detector paper
U
کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
electrosensitive
U
چاپ با کاغذ حساس به الکترون
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
dunnite
U
نوعی ماده منفجر حساس
otocyst
U
عضو حساس شنوایی بی مهرگان
panchromatic
U
حساس نسبت بهمه رنگها
light sensitive cell
U
سلول حساس در برابر نور
light sensitive layer
U
لایه یا قشر حساس در برابرنور
sensitive
U
حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
pressure sensitive keyboard
U
صفحه کلید حساس به فشار
light sensitive resistor
U
مقاومت حساس در برابر نور
photodiode
U
دیود حساس نسبت به نور
photoconductor
U
هادی حساس نسبت به نور
sensory
U
وابسته به مرکز احساس حساس
touch sensitive display
U
صفحه نمایش حساس لمسی
dermis
U
قسمت حساس وعروقی میان پوست
supersensitive
U
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
photocell
U
یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
heliogravure
U
گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
vital point
U
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
case sensitive
U
حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
hypersensitive
U
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
epicritic
U
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
detector
U
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors
U
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
form
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
emulsion laser storage
U
روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
privilege
U
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
formed
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
computer output microfilm recorder
U
دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
lasers
U
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
laser
U
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
phototypesetter
U
وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
sense switch
U
سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
digitize
U
سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
wet bulb termometere
U
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
antistatic mat
U
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
surges
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
lighted
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
light
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
surge
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
lightest
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
lamellicorn
U
شاخک دار دارای شاخک پهن
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
it is insensitive to light
U
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
crystals
U
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal
U
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
intenerate
U
لطیف کردن حساس کردن
antihandling fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
horn
U
شاخک مین ارتعاشی شاخک مجاورتی مین
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
pen
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com