Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
production index
U
شاخص تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
Other Matches
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
marker
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index
U
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
markers
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index
U
شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator
U
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
indexed sequential file
U
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
dial
U
شاخص
aiming post
U
شاخص
gnomon
U
شاخص
index
U
خط شاخص
index
U
شاخص
dialed
U
شاخص
dialled
U
شاخص
dials
U
شاخص
indicative
U
شاخص
index number
U
شاخص
scale
U
شاخص
level rod
U
شاخص
indicator
U
شاخص
indexed
U
خط شاخص
tyupical
U
شاخص
cephalic index
U
شاخص سر
critical
U
شاخص
indexes
U
شاخص
indexes
U
خط شاخص
indexed
U
شاخص
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
index
U
فهرست شاخص
number index
U
شاخص عددی
indexing
U
شاخص گذاری
indexes
U
فهرست شاخص
neon indicator
U
شاخص نئونی
index number
U
عدد شاخص
levelling staff
U
شاخص تراز
index of correlation
U
شاخص همبستگی
statistics
U
شاخص امار
polarity indicator
U
شاخص قطب
position indicator
U
شاخص نماها
indicator electrode
U
الکترود شاخص
indicator gate
U
دریچه شاخص
index register
U
ثبات شاخص
indexed
U
فهرست شاخص
oddsmaker
U
بازیگر شاخص
price index
U
شاخص قیمت
sundial
U
شاخص افتاب
characteristic curve
U
منحنی شاخص
characteristic equation
U
معادلههای شاخص
toughness index
U
شاخص نرمی
characteristic roots
U
ریشههای شاخص
compression index
U
شاخص فشارپذیری
system catalog
U
پرونده شاخص
sysctlg
U
پرونده شاخص
cost indexes
U
شاخص هزینه
active index
U
شاخص فعال
seasonal index
U
شاخص فصلی
roughness index
U
شاخص زبری
general index
U
شاخص کلی
validity index
U
شاخص اعتبار
vital index
U
شاخص حیاتی
sundials
U
شاخص افتاب
absorption index
U
شاخص جذب
index of absorption
U
شاخص جذب
aiming light
U
چراغ شاخص
aiming post light
U
چراغ شاخص
aiming post sleeve
U
غلاف شاخص
aiming post sleeve
U
روپوش شاخص
aiming stake
U
شاخص کوچک
bain index
U
شاخص بین
gnomon
U
شاخص شرعیات
bench mark
U
شاخص مبداء
weight index
U
شاخص موزون
wage index
U
شاخص دستمزد
retention index
U
شاخص بازداری
range indicator
U
شاخص مسافت
indicator
U
شاخص اندازه
index hole
U
سوراخ شاخص
economic index
U
شاخص اقتصادی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
holotype
U
نمونه شاخص
group index
U
شاخص گروه
indicator
U
نمایشگر شاخص
gnomonics
U
فن شاخص سازی
gnomonic
U
وابسته به شاخص
discrimination index
U
شاخص افتراق
difficulty index
U
شاخص دشواری
cranial index
U
شاخص جمجمه
tidal bench mark
U
شاخص جزر و مد
critical period
U
دوره شاخص
critical ratio
U
بهر شاخص
index mark
U
علامت شاخص
critical region
U
ناحیه شاخص
critical values
U
مقادیر شاخص
cross index
U
شاخص متقابل
readability index
U
شاخص خوانایی
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
laspeyres price index
U
شاخص قیمت لاسپیرز
cost of living index
U
شاخص هزینه زندگی
isoheyt
U
خط شاخص نقاط هم باران
beach flag
U
پرچم شاخص اسکله
air pollution index
U
شاخص الودگی هوا
producer price index
U
شاخص قیمت تولیدی
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
colminator
U
دوربین شاخص توپ
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
indexed list
U
لیست شاخص دار
indexed array
U
ارایه شاخص دار
indexed address
آدرس شاخص دار
symbol
U
رمز اشاره شاخص
index of real wages
U
شاخص دستمزدهای واقعی
index of multiple correlation
U
شاخص همبستگی چندگانه
characteristic expansion time
U
زمان شاخص انبساط
array index number
U
عدد شاخص ارایه
renewal index
U
شاخص قابل تجدید
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
to turn the scales
U
عامل شاخص بودن
to be the clincher
U
عامل شاخص بودن
pre indexing
U
شاخص گذاری قبلی
respiratory exchange index
U
شاخص بهره تنفسی
range markers
U
چراغ شاخص مسیر
map index
U
فهرست شاخص نقشه ها
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
cff
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consistency index
U
شاخص تغییر شکل پذیری
index of wholesale prices
U
شاخص قیمتهای عمده فروشی
tidemark
U
میله شاخص جزر ومد
critical flicker frequency
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
wholesale price index
U
شاخص قیمت عمده فروشی
plimsoll mark
U
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
index addressing
U
نشان دهی شاخص دار
gates opening indicator
U
شاخص باز شدن دریچه ها
index linked insurance
U
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
tidemarks
U
میله شاخص جزر ومد
randie branching index
U
شاخص شاخه زنی رندیچ
index of retail prices
U
شاخص قیمتهای خرده فروشی
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
pathognomonic
U
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
range marker
U
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
paasche price index
U
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
compliance index
U
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
system indicator
U
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
local color
U
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
kwic
U
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard
U
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plasticity index
U
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale
U
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
production rule
U
تولید
production technique
U
فن تولید
outputs
U
تولید
generations
U
تولید
productions
U
تولید
total product
U
تولید کل
generation
U
تولید
turn out
U
تولید
production
U
تولید
articulation
U
تولید
progeniture
U
تولید
assembly lines
U
خط تولید
manufacture
U
تولید
manufactured
U
تولید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com