English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
marquee U چادر بزرگ
marquee U خیمه بزرگ سایبان
marquees U چادر بزرگ
marquees U خیمه بزرگ سایبان
jumbo U بزرگ
jumbos U بزرگ
spike U میخ بزرگ میخ طویله
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
grandma U مادر بزرگ
grandmas U مادر بزرگ
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
spider U عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spiders U عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
therm U معادل هزارکالری بزرگ
therms U معادل هزارکالری بزرگ
saturation U آزمایش شبکه ارتباطی , با ارسال حجم بزرگ داده وپیام روی آن
scale U کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
pillow U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillows U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
gather U بزرگ شدن
gathered U بزرگ شدن
sheet U یک قطعه کاغذ بزرگ
sheets U یک قطعه کاغذ بزرگ
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
colon U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
colons U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
micro U کم بزرگ کننده
micros U کم بزرگ کننده
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
mammoth U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
pontiff U کاهن بزرگ
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
pontiffs U کاهن بزرگ
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
distribute U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
high U بزرگ
high U خیلی بزرگ
highest U بزرگ
highest U خیلی بزرگ
highs U بزرگ
highs U خیلی بزرگ
capital U حرف بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
capitals U کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
capitals U حالت بزرگ حروف
hamster موش بزرگ
hamsters U موش بزرگ
chute U چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes U چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
name U نام یک شرکت بزرگ
names U نام یک شرکت بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
swingeing U بزرگ
halibut U نوعی ماهی پهن بزرگ
halibuts U نوعی ماهی پهن بزرگ
august U بزرگ جاه
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
nurture U غذا بزرگ کردن
nurtured U غذا بزرگ کردن
nurtures U غذا بزرگ کردن
nurturing U غذا بزرگ کردن
nave U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
guide U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guided U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guides U EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
common U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
gross U بزرگ
gross U بزرگ کردن
grossed U بزرگ
grossed U بزرگ کردن
grosser U بزرگ
Other Matches
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grosses U بزرگ
small U بزرگ نه
vast U بزرگ
megapod U بزرگ پا
grossing U بزرگ
big U بزرگ
headman U بزرگ
grossest U بزرگ
nonus U بزرگ
smaller U بزرگ نه
propylon U در بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
headmen U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
stour U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
massive U بزرگ
majestic U بزرگ
voluminous U بزرگ
hugeous U بزرگ
immane U بزرگ
greatest U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
massively U بزرگ
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
smallest U بزرگ نه
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
gate U در بزرگ
gates U در بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
king size U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
bulky U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
spankings U بزرگ
full bottomed U بزرگ
gravest U بزرگ
egregious U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
decuman U بزرگ
dignified U بزرگ
spanking U بزرگ
swith U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
extensive U بزرگ
vasty U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
eminent U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
mausoleum U ارامگاه بزرگ
caldron U کتری بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
aggrandize U بزرگ کردن
platters U بشقاب بزرگ
platter U بشقاب بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandise U بزرگ کردن
big bang U انفجار بزرگ
bonefire U اتش بزرگ
big league U لیگ بزرگ
antrum U غار بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
zoom U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
avous U پدر بزرگ
zoomed U بزرگ کردن
argosy U کشتی بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
bass drum U طبل بزرگ
a large car U یک اتومبیل بزرگ
grand father U پدر بزرگ
zooms U بزرگ کردن
arch fiend U دیو بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
archduke U دوک بزرگ
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldog U نوعی سگ بزرگ
maximises U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
magnifies U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
lumped U بزرگ شدن
lumps U بزرگ شدن
heave U بزرگ کردن
heaved U بزرگ کردن
longbow U کمان بزرگ
longbows U کمان بزرگ
emporia U بازار بزرگ
emporium U بازار بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
lump U بزرگ شدن
lofty U بلند بزرگ
grandest U بزرگ مهم
whackings U خیلی بزرگ
store U مغازه بزرگ
storing U مغازه بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
hunk U تکه بزرگ
grand U بزرگ مهم
grander U بزرگ مهم
bonfire U اتش بزرگ
bonfires U اتش بزرگ
bollard U موت بزرگ
bollards U موت بزرگ
viola U ویولن بزرگ
magnum opus U کار بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
sea captain U ملاح بزرگ
stull U لقمه بزرگ
stull U قطعه بزرگ
supergalaxy U کهکشان بزرگ
the great vassals U تیولداران بزرگ
the powers U دولتهای بزرگ
the supreme U خدای بزرگ
to fil out U بزرگ شدن
to grow old U بزرگ شدن
to grow up U بزرگ شدن
tun U بشکه بزرگ
ursa major U خرس بزرگ
ursae majoris U خرس بزرگ
heavyweight U بزرگ و سنگین
heavyweights U بزرگ و سنگین
land mass U سرزمین بزرگ
saint bernard U نوعی سگ بزرگ
protonotary U محر ر بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
master mind U فکر بزرگ
megalocephalia U بزرگ سری
megalopolis U بزرگ شهر
minster U کلیسای بزرگ
monkey wrench U اچارفرانسه بزرگ
night walker U یکجورکرم بزرگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com