Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ultramontanism
U
سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arbalist
U
وسیله اندازه گیری ارتفاعات زیاد
arbalest
U
وسیله اندازه گیری ارتفاعات زیاد
ultramontane
U
تفوق مطلق پاپ
cirrocumulus
U
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
heights
U
ارتفاعات
height
U
ارتفاعات
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
target diving
U
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
sonde
U
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
absolute volue
U
مقدار مطلق قدر مطلق
habitation
U
سکونت
habitance
U
سکونت
habitancy
U
سکونت
habitations
U
سکونت
habituate
U
سکونت کردن
habituated
U
سکونت کردن
residences
U
سکونت سکنی
residence
U
سکونت سکنی
habitats
U
محل سکونت
quarters
U
محل سکونت
habitat
U
محل سکونت
habitableness
U
قابلیت سکونت
habitable
U
قابل سکونت
occupancy cycle
U
دوره سکونت
resident
U
در جائی سکونت داشتن
occupancy
U
سکونت اشغال مال
residents
U
در جائی سکونت داشتن
habitably
U
بطور قابل سکونت
clear air turbulence
U
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
lodgings
U
محل سکونت اطاق کرایهای
lodging
U
محل سکونت اطاق کرایهای
quartering
U
محل سکونت سکنا دهنده
beggary
U
محل سکونت گدایان گداخانه
stereography
U
طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
headship
U
تفوق
pre eminence
U
تفوق
paramountey
U
تفوق
headships
U
تفوق
transcendence or cy
U
تفوق
superiority
U
تفوق
predominancy
U
تفوق
transcendence
U
تفوق
hegemony
U
تفوق
preemimence
U
تفوق
preminence
U
تفوق
predominance
U
تفوق
supremacy
U
تفوق
ecellency
U
تفوق
paramountcy
U
تفوق
pre-eminence
U
تفوق
advantage
U
تفوق
masterdom
U
تسلط تفوق
excel
U
تفوق جستن بر
dominates
U
تفوق یافتن
overmatch
U
تفوق یافتن
excelling
U
تفوق جستن بر
influenced
U
برتری تفوق
air superiority
U
تفوق هوایی
domination
U
استیلا تفوق
influence
U
برتری تفوق
dominated
U
تفوق یافتن
dominate
U
تفوق یافتن
excellence
U
خوبی تفوق
influences
U
برتری تفوق
ascendency
U
سلطه تفوق
excelled
U
تفوق جستن بر
excels
U
تفوق جستن بر
superiority
U
ارشدیت تفوق
humdingers
U
تفوق برجسته
humdinger
U
تفوق برجسته
influencing
U
برتری تفوق
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
vantage
U
تفوق فرصت
ascendancy
U
سلطه تفوق
fire superiority
U
تفوق اتش
ascendance
U
تفوق برتری
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
prepotency
U
غلبه تفوق بسیار
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
prevalence
U
تفوق درجه شیوع
insurmountably
U
بطور غیرقابل تفوق
insurmountable
U
غیر قابل تفوق
outnumbering
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumbered
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumber
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
scscalable
U
تفوق پذیر بالارفتنی
outnumbers
U
با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
surpasses
U
بهتر بودن از تفوق جستن
superable
U
تفوق یافتنی فائق شدنی
white supremacist
U
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
surpassed
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpass
U
بهتر بودن از تفوق جستن
lapland
U
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
white supremacy
U
تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
henpeck
U
سعی کردن برای تفوق یافتن
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
belief
U
اعتقاد
misbeliever
U
بی اعتقاد
faiths
U
اعتقاد
faith
U
اعتقاد
believing
U
با اعتقاد
credence
U
اعتقاد
confidence
U
اعتقاد
unbelieving
U
بی اعتقاد
confidences
U
اعتقاد
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
ghetto
U
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos
U
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettoes
U
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ism
U
اعتقاد رویه
determinism
U
اعتقاد به جبر
relativism
U
اعتقاد به نسبیت
anomy
U
اعتقاد به بی نظمی
demonism
U
اعتقاد بدیو
creationism
U
اعتقاد به افرینش
cloaca theory
U
اعتقاد به مقعدزایی
anomie
U
اعتقاد به بی نظمی
misbelieve
U
بی اعتقاد شدن
misbelief
U
اعتقاد خطا
credibly
U
از روی اعتقاد
theism
U
اعتقاد بخدا
evolutionism
U
اعتقاد به تکامل
credits
U
اعتقاد کردن
conviction
U
اعتقاد راسخ
crediting
U
اعتقاد کردن
credited
U
اعتقاد کردن
credit
U
اعتقاد کردن
trust
U
اعتقاد اعتبار
trusts
U
اعتقاد اعتبار
hylicism
U
اعتقاد به مادیات
trinitarianism
U
اعتقاد به تثلیت
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
fetishism
U
اعتقاد به طلسم
fairyism
U
اعتقاد به جن و پری
trusted
U
اعتقاد اعتبار
convictions
U
اعتقاد راسخ
vitalism
U
اعتقاد به اصالت حیات
nicene creed
U
اعتقاد نامه نیسن
vampirism
U
اعتقاد بوجود vampire
article of faith
U
اعتقاد و عقیده باطنی
factionalism
U
اعتقاد به سیستم حزبی
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
theodicy
U
اعتقاد بعدالت خدایی
unbeliever
U
بی اعتقاد دیر باور
to believe in something
U
به چیزی اعتقاد داشتن
to believe in ghosts
U
اعتقاد داشتن به ارواح
monism
U
اعتقاد وحدت خدا
misbelieve
U
اعتقاد خطا پیداکردن
immortalism
U
اعتقاد به ماندگاری روح
denominationalism
U
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
to put
[place]
credence in something
U
به چیزی اعتقاد کردن
to give credence to something
U
به چیزی اعتقاد کردن
spiritualism
U
اعتقاد به احضار ارواح
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
unbelievin
U
بی اعتقاد دیر باور
unbelievers
U
بی اعتقاد دیر باور
disbelieve
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
salvationism
U
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
disbelieved
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
immaterialism
U
عدم اعتقاد به ماده تجرد
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
casualism
U
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
triune
U
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
adventism
U
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
idealistically
U
از روی اعتقاد به تصور وخیال
sabbatarianism
U
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
unitarianism
U
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
infallibilism
U
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
utilitarianism
U
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
hylotheism
U
اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
born-again
U
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
traditionalism
U
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
activism
U
اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
tritheism
U
سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
tyrannicide
U
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
sacramentalism
U
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
hylotheism
U
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
pan cosmism
U
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
arianism
U
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com