Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radar silence
U
سکوت راداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar range mark
U
فاصله یاب راداری
ramark
U
فار راداری دریایی
range marker
U
فاصله یاب راداری
ghost signals
U
علایم راداری سرگردان
calibration marker
U
فاصله یاب راداری
radio altimeter
U
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
ghost signals
U
علایم راداری بدون منبع
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
radar altitude
U
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
display controlled
U
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
sub silentio
U
در سکوت
glumness
U
سکوت
standstil
U
سکوت
calming
U
سکوت
calmest
U
سکوت
calms
U
سکوت
stillness
U
سکوت
doldrums
U
سکوت
calmed
U
سکوت
calmer
U
سکوت
calm
U
سکوت
quietism
U
سکوت
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
goose
U
علامت سکوت
to bribe to silence
U
حق سکوت دادن
radio silence
U
سکوت رادیویی
quietist
U
اهل سکوت
reticency
U
سکوت کم گویی
stiller
U
سکوت خاموشی
still
U
سکوت خاموشی
resting frequency
U
بسامد سکوت
silent running
U
سکوت زیردریایی
listening silence
U
سکوت رادیویی
stillest
U
سکوت خاموشی
stills
U
سکوت خاموشی
silence
U
سکوت ارامش
silenced
U
سکوت ارامش
silences
U
سکوت ارامش
consensus evidenced by silence
U
اجماع سکوت
reticence
U
سکوت کم گویی
silencing
U
سکوت ارامش
taciturnity
U
سکوت ارامش
observe silence
U
رعایت سکوت
hold one's peace
<idiom>
U
سکوت کردن
silent running
U
حرکت زیردریایی با سکوت
silence signifies consent
U
سکوت علامت رضاست
mum
U
سکوت شخص خاموش
observe silence
U
سکوت را رعایت کنید
mums
U
سکوت شخص خاموش
consent presumed from silence
U
رضای مستنبط از سکوت
sufferance
U
سکوت موجب رضا
Silence is golden .
<proverb>
U
سکوت علامت رضا است.
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
quietism
U
فرقه متصوفه اهل سکوت
silent approval
U
سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
silence prevailed
U
سکوت حکم فرما بود
consent cannot be inferred from silence
U
سکوت علامت رضا نیست
oyez
U
اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
Silence prevailed every where.
U
سکوت همه جا را فرا گرفته بود
trappist
U
عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
silence gives consent
U
سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com