English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gangplank U سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
gangplanks U سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
palletize U روی سکوب بلند قراردادن بوسیله سکوب متحرک
transportable U قابل حمل ونقل
portable U قابل حمل ونقل
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
seaworthy U قابل کشتی رانی
shippable U قابل کشتی رانی
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
podium U سکوب
podiums U سکوب
plateform U سکوب
stool U سکوب
pulpit U سکوب خطابه
turntable U سکوب چرخنده
turntables U سکوب چرخنده
pulpits U سکوب خطابه
scaffolding U سکوب بندی
ramps U سکوب سراشیب سرازیر
ramp U سکوب سراشیب سرازیر
stand U سکوب تماشاچیان مسابقات
plateform scale U قپان سکوب دار
scaffold U سکوب زدن بدار اویختن
scaffolds U سکوب زدن بدار اویختن
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
tribune U سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
scaffold U سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffolds U سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
soapboxes U جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
soapbox U جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
hauling U حمل ونقل
forwarding U حمل ونقل
transportation U حمل ونقل
transporting U حمل ونقل
transports U حمل ونقل
transport U حمل ونقل
transported U حمل ونقل
hauled U حمل ونقل
hauls U حمل ونقل
haul U حمل ونقل
carried U حمل ونقل کردن
carry U حمل ونقل کردن
wagoner U متصدی حمل ونقل
portability U قابلت حمل ونقل
cabotage U حمل ونقل ساحلی
amphibious lift U حمل ونقل اب خاکی
common carrier U متصدی حمل ونقل
carries U حمل ونقل کردن
conveying capacity U فرفیت حمل ونقل
cost of transport U قیمت حمل ونقل
carrying U حمل ونقل کردن
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
cto U عامل حمل ونقل ترکیبی
transport means U وسیله بارکشی یاحمل ونقل
ammunition lift capability U فرفیت حمل ونقل مهمات
air delivery U حمل ونقل از راه هوا
motor transport U حمل ونقل به وسیله خودرو
mto U عامل حمل ونقل چند نوعه
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
totes U حمل ونقل کردن سوق دادن
tote U حمل ونقل کردن سوق دادن
toting U حمل ونقل کردن سوق دادن
lighterage U حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
toted U حمل ونقل کردن سوق دادن
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
pay load U اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
harbor master U مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
dead weight U وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
jet star U نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
dead weights U وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
unhandy U ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
bat allowance U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
etcetera U و غیره
grainer U و غیره
exoskeleton U مو و غیره
whatnot U غیره
queues U صف اتوبوس و غیره
track and field U دیسک و غیره
etc U مخفف و غیره
fallow U غیره مزروع
collective goods U پارک و غیره
queueing U صف اتوبوس و غیره
queued U صف اتوبوس و غیره
queue U صف اتوبوس و غیره
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
to make out U نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
niece U دختربرادر یا خواهر و غیره
nieces U دختربرادر یا خواهر و غیره
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
unexpected U غیره مترقبه غیرمنتظره
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pitter patter U چک چک باران و غیره ضربان
to draw up U نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
webby U پر ازتار عنکبوت و غیره
infrastucture U راه اهن و غیره
pitter-patter U چک چک باران و غیره ضربان
kymograph U انقباض عضلات و غیره
odometer U کیلومتر شماراتومبیل و غیره
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
clogging U گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
needle U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
bake U پختن [نان و کیک غیره]
needling U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
inner tube U لاستیک تویی اتومبیل و غیره
inner tubes U لاستیک تویی اتومبیل و غیره
needles U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
keratosis U شاخی شدن پوست و غیره
dials U گرفتن تلفن یارادیو و غیره
debacles U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
whippletree U تیر مال بنددرشکه و غیره
needled U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
upholsterer U خیاط رومبلی و پرده و غیره
exofficio U از لحاظ تصدی مقام و غیره
silo U مخزن زیرزمینی غلات و غیره
eviscerate U روده یا چشم و غیره رادراوردن
ushers U راهنمایا کنترل سینماو غیره
ushering U راهنمایا کنترل سینماو غیره
usher U راهنمایا کنترل سینماو غیره
ushered U راهنمایا کنترل سینماو غیره
wheal U ورم جای شلاق و غیره
debacle U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
venom U زهر مار و عقرب و غیره
take-home pay U مزد پس از کسر مالیات و غیره
dialled U گرفتن تلفن یارادیو و غیره
Do not admit any outsiders. U افراد غیره را راه ندهید
dialed U گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dial U گرفتن تلفن یارادیو و غیره
ghost U چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
play U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
playing U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
played U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
subsidized accommodation U منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
plays U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
ghosts U چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
racks U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
goodies U چیز خوردنی مغز گردو و غیره
goody U چیز خوردنی مغز گردو و غیره
depigmentation U کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
emergence U امر فوق العاده و غیره منتظره
canvasser U پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
wheeler-dealers U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
racked U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
vol-au-vents U نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
vol-au-vent U نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
plating U روکشی با سیم و زر و غیره ابکاری فلزی
veneer U چوب مخصوص روکش مبل و غیره
blimey U حرف ندا به نشان تعجب و غیره
wracks U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wracked U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
rack U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
reest U دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com