Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
depositary for a fund
U
سپرده برای یک صندوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pass book
U
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
community chest
U
صندوق اعانه برای امورخیریه
depositor
U
صاحب سپرده سپرده گذار
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
depositary
U
سپرده
deposit
U
: سپرده
deposit
U
سپرده
deposits
U
سپرده
deposits
U
: سپرده
trust fund
U
سپرده
guaranteed
U
سپرده
guarantee
U
سپرده
guarantees
U
سپرده
fiduciary
U
سپرده
idle deposit
U
سپرده راکد
certificate of deposit
U
گواهی سپرده
appropriation title
U
عنوان سپرده
guaranteed
U
وثیقه سپرده
guarantees
U
وثیقه سپرده
idle deposit
U
سپرده بلااستفاده
deposit account
U
حساب سپرده
fiduciary
U
امانتی سپرده
money on d.
U
پول سپرده
fixed term deposit
U
سپرده ثابت
money on deposit
U
پول سپرده
depositery
U
نگهدارنده سپرده
guarantee fund
U
سپرده تضمینی
quasi deposit
U
شبه سپرده
deposit accounts
U
حساب سپرده
demand deposit
U
سپرده جاری
guarantee
U
وثیقه سپرده
trust fund
U
وجوه سپرده
bank deposit
U
سپرده بانکی
appropriation refund
U
بازپرداخت سپرده
deposit ratio
U
نسبت سپرده
demand deposit
U
سپرده دیداری
trust fund
U
سپرده امانی
recognizance
U
سپرده التزامی
foreign deposit
U
سپرده خارجی
legal deposit
U
سپرده قانونی
depositery
U
محل نگهداری سپرده
certificate of deposits
U
گواهی نامه سپرده
appropriation receipt
U
رسید سپرده قانونی
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
banking deposit account
U
حساب سپرده بانکی
open allotment
U
حساب سپرده باز
deposit slip
U
اعلامیه پرداخت سپرده
certificate of deposit
U
گواهی پول سپرده
Money entrusted to my care .
U
پولی که با مانت نزد من سپرده شد
deposit multiplier
U
ضریب بهم فزاینده سپرده
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
nursling or nurse
U
کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
chests
U
صندوق
cash
U
صندوق
hutch
U
صندوق
cashed
U
صندوق
box
U
صندوق
coffer
U
صندوق
fund
U
صندوق
chest set
U
صندوق
coffers
U
صندوق
hutches
U
صندوق
water jacket
U
صندوق اب
chest
U
صندوق
cashes
U
صندوق
cash office
U
صندوق
lacunar
U
صندوق
case
U
صندوق
cases
U
صندوق
boxes
U
صندوق
cashing
U
صندوق
funded
U
صندوق
inspectorates
U
رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
inspectorate
U
رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
bins
U
جازغالی صندوق
letterbox
U
صندوق پست
risk money
U
کسر صندوق
post-boxes
U
صندوق پست
to coffer
U
در صندوق اندوختن
cash office
U
دایره صندوق
pension fund
U
صندوق بازنشستگی
letterbox
U
صندوق مراسلات
letterboxes
U
صندوق مراسلات
letterboxes
U
صندوق پست
post-box
صندوق پست
bin
U
جازغالی صندوق
cashier's allowance
U
کسر صندوق
aid fund
U
صندوق تعاون
bank of deposit
U
صندوق پس انداز
mailboxes
U
صندوق پست
loan fund
U
صندوق وام
mailbox
U
صندوق پست
letter drop
U
صندوق پست
letter box
U
صندوق پست
kench
U
تغار صندوق
money box
U
صندوق دستگیری
money box
U
صندوق اعانه
box caisson
U
صندوق قالب پی
cash deficit
U
کسر صندوق
cash box
U
صندوق پول
money-boxes
U
صندوق اعانه
case
U
صندوق جعبه
caisson
U
صندوق مهمات
box type van body
U
بدنه صندوق
box maker
U
صندوق ساز
cases
U
صندوق جعبه
cases
U
پوشانیدن صندوق
trunk
U
بشکه صندوق
crates
U
صندوق مشبک
closeted
U
صندوق خانه
money-box
U
صندوق اعانه
savings bank
U
صندوق پس انداز
altar-tomb
U
صندوق مزار
ballot box
U
صندوق ارا
case
U
پوشانیدن صندوق
closet
U
صندوق خانه
strongbox
U
گاو صندوق
crate
U
صندوق مشبک
trunks
U
بشکه صندوق
postbox
U
صندوق پست
ballot boxes
U
صندوق ارا
trustee savings bank
U
صندوق پس انداز
savings bank
U
صندوق پس انداز
poor box
U
صندوق اعانه
closets
U
صندوق خانه
provident bank
U
صندوق پس انداز
penny bank
U
صندوق پس انداز
closeting
U
صندوق خانه
trunk
U
چمدان بزرگ صندوق
boxlike
U
بشکل صندوق یاجعبه
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
repository
U
صندوق تابوت فرف
safecracker
U
دزد صندوق باز کن
repositories
U
صندوق تابوت فرف
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
trunks
U
چمدان بزرگ صندوق
posted
U
صندوق پست تعجیل
caisson
U
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
boot locke
U
قفل صندوق عقب
chested
U
صندوق یا سینه دار
posts
U
صندوق پست تعجیل
yegg
U
دزد صندوق شکن
gold pool
U
صندوق مشترک طلا
social insurance fund
U
صندوق بیمههای اجتماعی
crate
U
صندوق بزرگ چوبی
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
boxy
U
بشکل صندوق مشت زن
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
post
U
صندوق پست تعجیل
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
cash register
U
صندوق پول شمار
cash registers
U
صندوق پول شمار
crates
U
صندوق بزرگ چوبی
post-
U
صندوق پست تعجیل
incase
U
در صندوق قرار دادن
orderly bin
U
صندوق زباله در خیابان
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
feretory
U
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
IMF
U
مخفف صندوق بینالمللی پول
savings and loan association
U
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
cash register
U
صندوق
[محل پرداخت پول]
casket
U
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
pillar box
U
صندوق پستی ستونی شکل
cashed
U
دریافت کردن صندوق پول
cashes
U
دریافت کردن صندوق پول
caskets
U
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
pillar boxes
U
صندوق پستی ستونی شکل
cashing
U
دریافت کردن صندوق پول
cash
U
دریافت کردن صندوق پول
yeggman
U
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
sales register
U
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show
U
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
funded
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
slop chest
U
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
escrow
U
موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor
U
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox
U
انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes
U
انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
upfront payment
U
پول بیعانه
[پیش بها]
[پیش پرداخت]
[سپرده]
[ودیعه]
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
سپرده شده
[داده شده]
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
سپرده شده
[داده شده]
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
سپرده شده
[داده شده]
committed
<adj.>
<past-p.>
U
سپرده شده
[داده شده]
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com