English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anniversaries U سوگواری سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mourning U سوگواری
mourningly U با سوگواری
jeremiad U سوگواری
wellaway U سوگواری
bewailment U سوگواری
mourned U سوگواری کردن
mourns U سوگواری کردن
mourner U سوگواری مننده
bewail U سوگواری کردن
mourn U سوگواری کردن
mourners U سوگواری مننده
bewailed U سوگواری کردن
bewailing U سوگواری کردن
bewails U سوگواری کردن
bemoan U سوگواری کردن
bemoaned U سوگواری کردن
bemoaning U سوگواری کردن
bemoans U سوگواری کردن
national mourning U سوگواری ملی
lamenting U زاریدن سوگواری کردن
lament U زاریدن سوگواری کردن
laments U زاریدن سوگواری کردن
mournfully U با سوگواری سوگوارانه عزادارانه
lamented U زاریدن سوگواری کردن
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
to wear a crape U جامه سوگواری برتن کردن
laments U سوگواری ضجه و زاری کردن
lament U سوگواری ضجه و زاری کردن
lamented U سوگواری ضجه و زاری کردن
lamenting U سوگواری ضجه و زاری کردن
annuals U سالیانه
annual U سالیانه
yearly U سالیانه
annually U سالیانه
annum U سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
per annum U هر سالی سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
mass book U کتاب نماز سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
anniversary U جشن سالیانه عروسی
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
annals U وقایع سالیانه سالنامه
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
quingentenary U پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
admision rate U میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com