Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drill
U
سوراخ کردن چاه کندن
drilled
U
سوراخ کردن چاه کندن
drills
U
سوراخ کردن چاه کندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tusk
U
سوراخ کردن یا کندن
tusks
U
سوراخ کردن یا کندن
Other Matches
to pick a hole in
U
سوراخ کندن در
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
grub
U
جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubbed
U
جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubs
U
جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
scour and fill
U
کندن و پر کردن
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
drilled
U
مته کردن کندن
scooped
U
گود کردن کندن
ingrave
U
کندن- نقر کردن
scooping
U
گود کردن کندن
scauper
U
کندن مغبون کردن
drill
U
مته کردن کندن
drills
U
مته کردن کندن
scoops
U
گود کردن کندن
pick up
U
کندن منظم کردن
scoop
U
گود کردن کندن
grubs
U
زمین کندن جستجو کردن
grub
U
زمین کندن جستجو کردن
grubbed
U
زمین کندن جستجو کردن
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
to cull wool
U
پشم چیدن
[کندن و جمع آوری کردن]
pull
U
کندن پشم کندن از
pulls
U
کندن پشم کندن از
peels
U
پوست کندن کندن
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
to set abroach
U
سوراخ کردن
foraminate
U
سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن
boring
U
سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن
steek
U
سوراخ کردن
perforates
U
سوراخ کردن
scuttles
U
سوراخ کردن
gore
U
سوراخ کردن
delved
U
سوراخ کردن
stabbed
U
سوراخ کردن
bores
U
سوراخ کردن
stab
U
سوراخ کردن
stabs
U
سوراخ کردن
delving
U
سوراخ کردن
incising
U
سوراخ کردن
gores
U
سوراخ کردن
transfix
U
سوراخ کردن
gored
U
سوراخ کردن
bore
U
سوراخ کردن
delves
U
سوراخ کردن
delve
U
سوراخ کردن
punch
U
سوراخ کردن
pool
U
سوراخ کردن
scuttled
U
سوراخ کردن
punches
U
سوراخ کردن
punched
U
سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن
to punch a hole in
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن
to drill through
U
سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن
wear a hole in
U
سوراخ کردن
scuttling
U
سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن
pierce
U
سوراخ کردن
scuttle
U
سوراخ کردن
goring
U
سوراخ کردن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
pools
U
سوراخ کردن
to break open
U
سوراخ کردن
pooled
U
سوراخ کردن
pierces
U
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
U
سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن
drills
U
سوراخ کردن
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
burring
U
بامته سوراخ کردن
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
transfixion
U
عمل سوراخ کردن
burrs
U
بامته سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن قایق
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
spit
U
سوراخ کردن تف انداختن
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
punches
U
مهر کردن سوراخ
burr
U
بامته سوراخ کردن
punched
U
مهر کردن سوراخ
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
gride
U
سوراخ کردن فرورفتن
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
burred
U
بامته سوراخ کردن
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
punch
U
مهر کردن سوراخ
broached
U
سوراخ کردن قایق
peck
U
بانوک سوراخ کردن
punctured
U
سوراخ کردن شکست
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
pertusion
U
عمل سوراخ کردن
puncture
U
سوراخ کردن شکست
pecking
U
بانوک سوراخ کردن
spits
U
سوراخ کردن تف انداختن
puncturing
U
سوراخ کردن شکست
pecks
U
بانوک سوراخ کردن
pecked
U
بانوک سوراخ کردن
lancinate
U
بانیزه سوراخ کردن
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن قایق
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
broaching
U
سوراخ کردن قایق
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
punctures
U
سوراخ کردن شکست
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slotting
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
punctures
U
سوراخ کردن پنچر شدن
puncture
U
سوراخ کردن پنچر شدن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
jab
U
خنجر زدن سوراخ کردن
jabbed
U
خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing
U
خنجر زدن سوراخ کردن
punctured
U
سوراخ کردن پنچر شدن
jabs
U
خنجر زدن سوراخ کردن
puncturing
U
سوراخ کردن پنچر شدن
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
fraise
U
گشادتر کردن سوراخ اره مدور
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
rupturing
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
karatonyxis
U
عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
rupture
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
jackhammer
U
مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
concrete coring drill
U
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
lanciation
U
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
perforates
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
penetract
U
رخنه کردن سوراخ کردن
penetrate
U
رخنه کردن سوراخ کردن
penetrated
U
رخنه کردن سوراخ کردن
thrust
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusts
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrates
U
رخنه کردن سوراخ کردن
punch
U
منگنه کردن سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
impaled
U
سوراخ کردن احاطه کردن
punched
U
منگنه کردن سوراخ کردن
impaling
U
سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
gimlets
U
سوراخ کردن مته کردن
perforate
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
gimlet
U
سوراخ کردن مته کردن
impales
U
سوراخ کردن احاطه کردن
punches
U
منگنه کردن سوراخ کردن
impale
U
سوراخ کردن احاطه کردن
stick
U
سوراخ کردن نصب کردن
trepanation
U
مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something
U
بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
grids
U
دریچه سوراخ سوراخ
millepore
U
مرجان سوراخ سوراخ
cancellated
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
U
قالب سوراخ سوراخ
cancellous
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
grid
U
دریچه سوراخ سوراخ
cancellate
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com